<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

نفرى یه گاز:))

نظرات 13 + ارسال نظر
مهشید یکشنبه 6 آبان 1397 ساعت 09:11

سلام خواهر مهربانم
الهییییی
من عاشق این نی‌نی های تپلی هستم.

سلام عزیز دلمممممم

منم همین طور:.. اینجور نی نی هاخیلی خوش اخلاقنمنم دوست شون دارم و گازگازی شون میکنم و غش غش میخندن

حمیدحوائجی یکشنبه 6 آبان 1397 ساعت 06:40 http://khodrofanni.blogsky.com


واقعا که چ عکس خوشگلی...
من بودم کل بچه رو درستی قورت می دادم بوس و گاز گذشته...

:))
خدای من:)))
می دونید؟یادِ چی افتادم؟سمندون؟ رادیو قورت داده بود

مترسنج شنبه 5 آبان 1397 ساعت 21:27 http://dar300metri.blogsky.com/

:))
مرسی از حضور شما

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 21:09 http://mynicedream.mihanblog,com

بابا جون خودت گفتی پشت بوم و دید زدن من و اینا یادت رفت باران جان

جان تان سلامت
پشت بوم نمی رفتیم که،از پشت پرچین می رفتیم سر تپه ای که مشرف به خونه ی حاج حسن بودو
فاطمه توی حیاط می گشت
فاصله ی بین ما و
فاطمه ،چیزی حدود 300متر بودو
ما باچشمان غیر مسلح ایشان را دید می زدیم

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 20:05 http://mynicedream.mihanblog,com

یعنی چی خوشم باشه
دایی پشت بومه !؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بپر داییتو از سر
پشت بوم بکشش پایین

نشد که همه عمرش بالا پشت بومه !!!

من اینجا برگ چغندر که نیستم بو بگو زن داریی میگ
ه بیا پایین ببینم به هموای جابجایی وسایل رفته پشت بوم چکاااااااااااار

وقتی اومد پایین به لُپ هاش نگاه کن ببین قرمزه یا نه

شما فقط بمن بگووووووو بقیش با من !

:)))))))
فدای زن داییِ حساسم

زن دایی؟حواس تون کجاست؟پشت بوم های اینجا پراز میخِ و مشرف به هیچ کجا نیست و
دایی باید دولا دولا راه بره

نه عزیزم قرمز نیست.گویا میخِ گیر کرد و
پیرهن مردونه اش
مثال یوزارسیو جِر خورده

هرچه بودددد...خدمت تون عرض کردم ؛زن دایی رویا

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 19:34 http://mynicedream.mihanblog,com

گل مریم که دیگه بوش مست کنندس


من عاشق گل مریم هم هستم

خودتون گل مریمید که بلامیسر

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 19:33 http://mynicedream.mihanblog,com

آهان الان دیدم یادم افتاد من عاشق خرمالو هستم این یک دونه به کی میرسه
احتمالا زند ایی خوشگله .....

همه برن کنار سهم منه
همچین قاچ قاچ کردن بعنی مال چن نفره !؟؟؟؟؟؟
من بشینم پای خرمالو سه چهار تا رو یه جا میرم بالا

عاشق اشعار فریدون مشیری هم هستم روحش شاد

بلهههه،زن دایی خوشگلِ خودمان
والا خرمالو فشار خون رو می بره پایین.واسه ی من یه قاچ کفایت میکنه.
اتفاقا دایی جان هم مثال شما خرمالو خیلی میدوستن


دست آقای همایون درد نکنه که،یکی از بهترین اشعارایشان رو خواندن

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 19:28 http://mynicedream.mihanblog,com

یه سوال فنی

شما عکساتون را حجمشو پایین نمی یاری میزاری در وبلاگ ؟؟؟؟؟؟؟؟

چون کم کم و آروم باز میشه مشخصه حجمش بالاست
نمیخای یه فکری بکنی ؟؟؟؟

سری قبل بنا به تذکر جناب مترسنج درستشون میکردم.
مدتی هست که،هی یادم میره و پشت گوش..

با اجازه تون بزارید خووب فکرامو بکنم

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 19:26 http://mynicedream.mihanblog,com

باران جان این خشگله کی هستن حالا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ماشالله

والا تصویر از نتِ.زن دایی جان

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 19:25 http://mynicedream.mihanblog,com

سلام باران جان
کامنت من برای پست پایینی است که رفتید خونه فامیل .... چرا اون پست قسمت نطر خاهی نداره ی

عکس های زیبایییه مشخصه عکس انداختن را دوست داری دوست دارم دونه بدونه اظهار نظر کنم ولی چون در همون پست نیستم نمیشه
فیلم خجالت نکش را دیدی !؟؟ خدایی آدم خجالت نمیکشه اون با بقیه اعضای خانواده ببینه عایا؟؟؟! ....والا ما اونو توی فلش بمون دادن اومدیم ببینیم دست بر قضا پسره وارد شد ما هم یه نگاهی به این نگاهی به اون ور کردیم وخودمونو زدیم به بی خیالی .... هی عرق کردیم وهی پاک کردیم

خدایی این اقاهه عجب تاتری در میاره توی فیلماش همون ارسطو ......
فیلم قشنگ وپر خجالتی بود ولی دیدیدم اونهم دوبار


او خانمه که دستش سنگه خودتونید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عایا

راستی توی مهمونی دایی بزرگه هم بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام به روی ماهتوونجان تان سلامت و دل تان خوش

خیلى ببخشید؛ شما هرکجااا خواستید درهرپستی نظربنویسید روی سرما جاداره
وممنون از محبت تون و حضور تون؛زن دایی رویا جان
بله،عکاسی رو دوست دارم ؛مرسی از لطف تون
ها بعله،زن دایی جانفیلم رو توی سالن پذیراییِ منزل آقاجان، درمیان جمع کثیری تماشا کردیم.والا برام خنده های خاله جان بزرگِ خیلی لذت بخش بود،خودتون بهترمیدنید که،حال روزشون روز به روز ...
والحمدالله دیروزاونقدر خنده شون گرفته بود که ؛
چشاشون اشکآلودشده بود

زن دایی؟میدونید؟خاله جان کدوم سکانسِ ارسطو؟ خنده شون بیشتر بود؟اون سکانسی که،بچه ها اومده بودن؟به مادرشون سربزنن؟بعد ارسطو خواست بقل دست مادر بچه ها بشینه؟بعد مادر بچه ها لحاف از دستش چفرتن می زنه...یعنی خاله جان بااین صحنه غش آوردن :))

خووب کاری کردین دیدین،لطفا دوبار دیگه ببینید

بله، اونی که هنوزم که هنوزِ...با سنگ ریزه ها بازی میکنه و حرف میزنه ؛خودِ خودمم.


نه والا.دایی بزرگِ یک سری وسایل بایستی جابجا میکردن؛پست بامِ منزل جدید بودن

رویــــROYAــا شنبه 5 آبان 1397 ساعت 18:41 http://mynicedream.mihanblog,com

زن دایی جان؟ایشون دوش گرفتن - خیلی معطروخوشمزه شدن و
باید گاااااازگرفته بشنآ

مهدی شنبه 5 آبان 1397 ساعت 17:06 http://bivatan.blogsky.com

اوخه

:))
ممنون از حضورتون

من:) شنبه 5 آبان 1397 ساعت 15:25 http://yebargesabz.blogsky.com

اااای جاااانم

جااااااانت سلامت بلامیسر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد