<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ازمیان هاتویی های اویتامن...

 

 مرنج ای جان،

نرفتم گر به استقبال یار ازخود

تپیدن های دل؛

پنداشتم آواز پایش را....


#صائب _تبریزى


پ.ن؛طبق معمول جمعه رفتیم  خونه ی اجی اینا .آغا بمحض گفتن ؛سلام اجی.مثال مسلسل _شروع کردن به گلگی.همه اش هم درست بود.الا اینکه...تو دلم  گفتم،من ازخدامِ  وسط هفته بیام پیشت اجی جان.واینجور خجل زده نگاش کردم.بخدا چشم براه بودن خیلی سخته.گردنم و کج کردم و همونجور نگاش کردم .ساکت شد ونگام کرد.بعد  یهو  دوتادستاش رو باز کرد ورفتم بغلش وهمین جور که مشغول دیده بوسی بودیم ،گفتن؛تو رو میدونم  هفته هفت روزِ ،هشت روزش رو 

 میای پیشم.منظورم  اوناییِ که میتونن ونمی یان .یه وقت ناراحت نشیا تی قُربان بشم.خدانکنه اجی جان،من تی قُربان بشم.نه ناراحت نمی شم.ولی بخدا دلم خیلی میخواد بیام پیشت بمونم.

وبعد گفتم،آنانای آوردم با هم بخوریم:خنده اش گرفت وگفت؛آی پدرسوخته:))

خوب ..اجی به آناناس میگه،آنانای:))

به بای بای میگه؛وای وای:))

به ترافیک میگه؛گرافیک:))

خدایا شکرت❤

*****

******

تصویر زیتون پرورده،از عروس بزرگه؛خوب...من دستم بندِ درست کردن زیتون پرورده بود، ازایشان خواستم عکس بگیرن،تااین  که شما عزیزان،اون رنگ خوش رنگِ آب انار رو ببینین.بله،انار ترش و زیتون و سیر و نعناع و گردو ؛صدالبته سبزی معطرو وحشی ای بنام "چُچاق"=زیتون پرورده شاهکار رو ببیتین:)).البته  اندکی گلپر بهش اضافه بشه،بینظیروشاهکارِ.وصدالبته ،ازنظر ذاعقه من اینگونه است. و من توی ظرف جداگانه واسه خودم درست کردم.

واما اجی جان که خیلی خوششان آمدو

مابقی ها هم یکی یک قاشق آمدن تست کردن و 

هیچی دیگه؛دوقاشقش واسه من موند!ومن متعجبم؟همین گلپرُ میتونستن روی ظرف پرورده ی خودشون بپاچن؟واین عادلانه نبود /:


نظرات 7 + ارسال نظر
کیهان چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت 08:04 http://mkihan.blogfa.com

درود بر فر خنده خاخور همیشه و تا همیشه ام
چقدر حال می ده کسی از سر مهر و به طنازی به آدم بگه "پدر سوخته"!!!
......................
و گلگی کسانی ر ااز تو بکنه ...........
چند وقت پیش رفتم عیادت آشنایی قدیمی که مریض احواله نمی دانی وقتی که از در وارد شدم چه برق شعفی در چشمانش درخشید!
چند تا کبک شکار کرده بودم براش ره آورد بردم! و البته خودش از شکار چی های قدیمی و حرفه ای. و حالا با همان خاطرات زنده است....
پرسیدم حالت چطوره؟ گفت: حالم؟ معلومه که حالم خوبه! تو را دوباره دیدم کبک شکار شده هم که برام آوردی مگه می شه حالم بد باشد!
و می دانم که حالش بد بود ! اما مطمینم تا زمانی که من آنجا نشسته بودم و با هم گفتگو می کردیم هیچ کسالتی در وجودش حس نمی کرد.
آره عزیز دل برادر .من تشکر می کنم که همیشه به عیادتش می ری
فدای آن دل مهربانت

درود و سپاس از وجود عزیزو شریفت برارِ همیشه تا ابدم

بله،خیلی حال میده،و لحن دایی کوچیکه از همه خوشمزه تره و
خیلیییی باحال تر....

خدا بهتون سلامتی و تندرستی بدهدلتون همیشه شاد باشه ودیدارهاتون نو به نو
ومن خیلی به وجود عزیزشریف تون
افتخارمیکنم.خیلیییییییییییی.....
وخداوند رو شاکرم،که به برادرم مرام و معرفی بیش عنایت کرده....
الهی شکر،الهی شکر،الهی شکر

مسعود سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 19:17 http://fromfutilitytohumanity.blogsky.com/

ایشالله همیشه سایه شون رو سرتون باشه . همیشه سالم و سلامت باشند.
من فقط مامان بابامو دیدم اون بنده خدا هم سال 83 فوت کرد .

اما در مورد زیتون جان عزیز دل و مهربان باید بگم که با این ترکیبی که شما گفتی که تابحال نخوردم اما اگه اونجا بودم مطمئن باشید که ی دونه بهتون میدادم ظرف میگرفتم ازتون

ممنون و سپاسگزارم
خدا والدین محترم شمارو همراه عزیزانشون نگه داره
روح پدربزرگها و مادربزرگهاتون شاد.

واما درمورد زیتون جان عزیز دل ومهربان؛واقعا که

beny20 سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 13:42 http://beny20.blogsky.com

یعنی این عکس اولی که گذاشتی ،
توی چهره این پیرزن غم عالم رو میشه دید ..
و بعد تو رو خدا نگاه حالته زانوهاش کن ،
مشخصه‌ که این ژس رو عکاس بهش گفته

بعد خب چرا دیر به دیر میری سمت خواهر ؟!
واقعا چرا ؟ من بجاش بودم با دمپای میوفتادم دنبالت ،
می گفتم تو دل هم نداری ، چرا دوری ؟!
هفته ای دوبار حداقل سری بزن بهش √

عکس دومی ، برا من نیومد بالا ،
نمیدونم حتما خیرتی داره

آقای بنیبا دمپایی میفتادین دنبالم!!!
باشه !اگه اینجوری من بدو شما بدو
مطمئن باشین کسری از ثانیه می رفتم ،بالای درخت گردو
که شاخه های مناسبی داره ؛وبعد ازاون بالا براتون شکلک درمیآوردم

سمت خواهر ؟چیه
من خواهر ندارم که
اتفاقا مهرسانه هم (نوه همساد)فکر میکنه من خواهر دارم و
منو می بینه میگه،خواهرت کو؟ رفته مدرسه.میگم آره

ببین شیخ جان؛اَجی=مادربزرگ.یعنی مامانِ مامانم.
واینکه چرا دیر میرم سمتش..

به وقت دلتنگی سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 13:32 http://bevaghtedeltangi.blogfa.com

من عاشق زیتون پرورده هستم
چقدر عکس اون خانم و حال وهوای خونه ش زیباست

مانا باشید

احسنت بر شما و ذاعقه مبارک تان
خیلی....

ممنون ووسپاسگزارم؛سلامت باشیدو موفق

مهرداد سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 13:24

دید و بازدید خوبه
روح آدم شاد می‌شه.
خدا نگهدارخانواده محترم باشه.
وعکس بالا
یعنی یه دنیا تجربه ، عمری کار و تلاش و تولید.

ممنون بلامیسرخدا شما رو همراه عزیزان عزیز تون حافظ ونگهدار باشه
بله،دید وبازدید خوبه.خصوصا دید وبازدید های دلی و خودمونی.که هدف مهرو محبت و
نو شدن دیداره هاو
رفع دلتنگی هست ،...که روح آدم شاد میشه .

وعکس بالا؛صد درصد درست می فرمایید

Amir سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 13:00 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

عاشق زیتون پروردم
حتی شعرا هم بودن که شعر گفتن

پرورده زیتون شد سرشتم ....

آن دل که بود
زچون سرشتی خالی...
سیلاب غمش براد حالی...
یارب به خدائی خدایت...
وانگه به کمال پادشائیت...
از غیب رسان طبق طبق زی..
تاپرورده شوند یک به یک زی :
زی در گویش رودباری یعنی زیتون.

+یادتون باشه آقای Amir اگر ،احیانا،شاید.روح مرحوم نظامی شکوایه ای به داد گستری بُرد ،تاکید میکنم:خاطرتون باشه،من چیزی گردن نمی گیرماطبق گفته شما ثبت با ثند براراست

بهامین سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 12:22 http://notbookman.blogsky.com

خدا همه مادربزرگا را حفظ کنه

الهی آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد