<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

دست های تو...

 

 

 

دست های تو انگار

پرچم های صلح اند

بر خرابه روزهای من

که جز نشانه ای از گنج ها در او باقی نیست

زورق ها و نگهبانانی

که باروت کشف شده را به جزیره ی دور می برند.


دست های تو انگار

سیم های تارند

که ترانه های حرام را پنهانی

در آتش رودخانه هایشان حفظ می کنند

رود هایی روشن

که صورت سربازهای شکست خورده را

در آتش زخم ها می شویند.


دست های تو 

صبحی روشن اند

صبح جمعه ی پاییز

که زیر ملافه ی سردی به موسیقی دور گوش می کنم.


ای سرمای صبح

که شمد های سفید را براندامم رواج می دهی

به پاس همین دست هاست

که تو را

دوست دارم.


#شمس_لنگرودی




نظرات 7 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 20:46 http://bivatan.blogsky.com

عکس یه کم تلخه... برداشت های زیادی میشه ازش کرد...
مث از دست دادن والدین

بله،تلخه.کلا این روزهامون تلخِ.و خوب...راضی هستیم به رضای خودش...

حریم یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 17:54 http://harimeasemani.blogsky.com/

سلام برمادرباران عزیزم
شعر بینهایت زیبایی بود ممنون

علیکم سلام برشما حریم بانویِ عزیز دلم
خیلی خوش اومدین و
صفا آوردین؛جان قُربان

ممنونم،خیلی ممنون از لطف تون

beny20 یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 15:07 http://beny20.blogsky.com

این بچه و متن این پُست ، منو یاد کلیپی انداخت ،
که دختر بچه‌ ای مامانش رو توی تصادف از دست داده بود ،
بعد با چهره ای مظلوم نشون میداد که عکس های مادرشو ،
بغل می گرفت و یا دستش رو میذاشت رو دست مادرش توی عکسه ..

خدا برای دوست و دشمن نخواد....

طاها یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 13:59

سلام

شعر بینهایت زیباست، سپاس فراوان از شما.

سلام برشما
شیمی لطف و محبت قُربان؛...سپاس فراوان ازحضور عزیز و شریف تان بلامیسر

کیهان یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 07:52 http://mkihan.blogfa.com

صبح بخیر آبجی همیشه و تا همیشه ام
حالتان چطوره؟همه چی روبراهه؟
خدا را شکر
ما هم خوبیم ...یعنی زیاد بد نیستیم!نسخه های خودم و چندین نسخه پزشک انگار هنوز چندان کار ساز نشده!!!
اما مشکلی نیست
فقط مشکل اینجاست که کس
ی نیست براش ناز کنیم!
مرسی برای همه چی و سپاس برای وجود نازنین ات

سلام ؛ صبح شما هم بخیر ،برار عزیزم

الحمدالله،شکر.الهی شکر

ان شاءالله که زودی خوب و سرحال بشین و
سلامتی و خوشی،جایگزین کسالت تون بشه
(وقتی خان دایی میگه،من با یه نسخه خوبت میکنم؛نسخه اطبا به چه کار آید)
مرسی از شما و
وجود عزیز و شریف تان،باشی تا همیشه،برار جان

حمید عسکری یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 07:03 http://sobhbabaran.blogfa.com

کاش در کوچه های کودکی گم می شدیم
کاش به قدر لحظه ای غرق ترنم می شدیم

کاش..


هرشب
شاباش ماه
یک مشت پولک نقره ای ست
برای کودکان سر به هوایِ همین کوچه

محمد رضا عبدالمالکیان

مهشید یکشنبه 25 آذر 1397 ساعت 01:27

سلام بر خواهر مهربان و فرزانه‌ام
الهی چه عکس تأمل برانگیزی،
پسرک دست مانکن را گرفته وایستاده منتظر...
دست عقبی را نگرفته که کیف دستش است...
هی امان از این معصومیت بچه‌ها. این همه معصومیت یکباره کجا میره؟

سلام و درود بر خواهر مهرورزِ فرهیخته ام

راستش این عکس رو خیلیییی دوست دارم.چرا؟چون یک روز چنین اتفاقی برام افتاد.یعنی پشت ویترین مغازه ای منتظرمادرجانم ایستاده بودم،که پسرک دستم را گفت و
مشغول توضیح لوازم ویترین شد.ازآن روز تا به اکنون چیزی حدودِ بیست سالی میگذره ...والان او(پسرک)چند سالش هست؟هرکجا هست_ خدایا به سلامت دارش

فتبارک الله احسن الخالقین
.
.
.
نفخت فیه من روحی
و در او از روح خود[یک روح شایسته و بزرگ]دمیدم
حجرآیه ۲۹

به یاد آرید مامان مهشید جانبه یاد آرید عزیزم؛آن زمانی را که خداوند سپس ها فرشته ای به سوی سینا جان فرستاد ،روح در او دمیده شد....به یاد آرید مامان مهشید بلامیسر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد