دارم به فنجون چای نگاه میکنم و
به واژه"نفس" فکر .
توذهنم می گم؛
نفس؛به معنای جان ،روح ،روان ونشانه ی زنده بودن.
نفس؛به معنای جهت دهنده حرکت و اندیشه آدمی.که بسیاری از کردارها و رفتارها به پیروی نفس شکل می گیره.
هوم،...نفس.تعیین موجودیت.ظاهرو باطن.
وبعد یادِ آیه هفت و هشت سوره شمس افتادم.ونفسِ وما سوّاها_فالهمها فجورها وتقواها.
نفس؛قد افلح من زکاها!
نفس؛ سوره شمس_اشاره به نفس مُلهَمه.(این نوع نفس،نوعى پیوند میان انسان و عالم غیبِ.که ازاون عالم یک سری الهامات میشه )
وبعد صدای قلبی که مثِ جوشش چشمه بود.
چهره می چرخونم سمت پنجره،چه هوای صاف و دلپذیری!
هوم!.. ...و بعد، آهنگ درخت تو سرم پلی شد.
همون ترانه ی "درختِ "کامران رسول زاده.
و بعد ؛چرا درخت نباشم؟وقتی تو درمن این همه پرنده ای؟....