<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

تو غافلگیریِ رگبار بودی...

  

 

کرم شب تاب گفت:

رفیق خرگوش،من همیشه می کوشم مجلس تاریک دیگران را روشن کنم،جنگل را روشن کنم،اگرچه بعضی از جانوران مسخره ام می کنند و می گویند"بایک گل بهارنمی شود،تو بیهوده می کوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی."

خرگوش گفت:این حرف مال قدیمی هاست.ما می گوییم"هرنوری هر چقدر هم ناچیز باشد،بالاخره روشنایی است."


#صمد _بهرنگی


*یادش بخیر،باغ آلوچه ی پدربزرگ نزدیک شالیزار بود. وسطِ باغ یه جویِ آب رد میشد و

می رفت که بره _شالیزارها رو سیراب کنه.یه علف های بامزه ای هم اینور اون ورِ جویِ آب بود.همین طور بوته بنفشه های وحشی،

پامچال های شیری رنگ،قاصدک ها و

پنج انگشتی و

علف و علف وعلف...

جوی_ صدای  جوشش دلچسبی داشت.جوی هزار زمزمه...

چندوقت پیش خواب همین جوی،که ما بهش میگیم_روخان زای_رو دیدم.القصه،سالهاپیش_ یه شب _نرسیده به خرداد ماه _ با عمه کوچیکه_  داشتیم می رفتیم ،خونه سهیلا اینا که،

سوسوی کرم شبتاب،ردِ_ روخان زای_ رو مشخص کرده بود.انگاری خدا _با ریسه ی  شب تاب _جوی آب رو  تزئین کرده :)


پ،ن؛نگام به لوسترِ و_ ترانه ی `شب تابِ `داریوش گوش میکنم. حواسم به واژه های ترانه هست.`نترس از این سیاهی/تو شب تابی مگه نه؟...`

بعد یادم میآد _پرسیدم این چیه؟گفت_تِرم خاتی=کرم خاکی،لبخندم میگیره.میشنوم،گلمراد به لوستر لبخند می زنه:):)

* عنوان از؛ گروس عبدلمالکیان