<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ورای نوروظلمت؛از زمین وآسمان فارغ!

 

نظرات 11 + ارسال نظر
نیما شنبه 13 بهمن 1397 ساعت 16:58 http://sunray.blogsky.com

چقدر باحاله این عکس. کتابخونه باید اینجوری باشه

درود برشما آقای همسایه ی گرامی؛احسنتم به سلیقه ی مبارک شما
ممنون از حضورتون

beny20 پنج‌شنبه 11 بهمن 1397 ساعت 13:12 http://beny20.blogsky.com

چه حالی میده پایین وایسی هی پله رو بلرزونی

#چند_روز_پیش_چند تا_کتاب_خریدم

البته به نیت هدیه دادن بود ، ولی خودمم خوندمشون √

کتاب خوبه ، فقط درسی نباشه دیگه

شیخ؟شیخ؟شخ؟بلزونش که پس از لرزوندش یه تیکه از ترانه ی عماد رو میخونه و...که بعد یهو با کتاب خونه ....بله هرچیزی یه عواقبی داره..که عواقب این لرزش با کتاب خونه سقوط کردنِ
#نوش جون تون_دستت تون درد نکنهبابت هدیه_مبارک شون باشه


درست می فرمایید شیخ بنیامین پسر جان

حریم پنج‌شنبه 11 بهمن 1397 ساعت 10:15

سلام گل گلاب مادرباران جونم
رفتی اون بالا چیکار مواظب خودت باش .
راستی اینهمه کتاب داری ؟خوشبحالت نوجوون تر که بودم ارزوم بود یه جایی مثل اینجا حتی بتونم نفس بکشم حیف حیف که حتی یکی دوتا کتابی هم که خوندم به لطف مدرسه ودوستا بوده نه کتابخونه ای نه هیچی .
فقر فرهنگی ازاینم بالاتر داریم که یه نوجوون نتونه اوقاتشو با کتاب پر کنه .
الانم که تا کتاب دستم میگیرم چرت وخواب آلودگی مییاد سراغم .کتاب خوب هم سراغ ندارم همون چیزایی که هر ازگاهی تو نت میبینم ودوسشون دارم .مثلا کتاب بیشعوری رو خریدمش ولی هنوز بعد یکسال نصفشو خوندم یه حریم بانوی تنبل وبی حوصله

باکتاب باید راه رفت نفس کشید ویه عالمه ازش زندگی گرفت .

سلام به روی ماهِ _بهتراز گل گلابُ عرق بیدمشکی شما _حریم بانوی بهشتی ام
جووووووونت سلامت عزیزوووووم
چشم.مواظبمحالا برم روی صندلی چرخ دار
نه والا،این همه کتاب ندارم.ولی نردبونش رو دارم
منم نفس کشیدن میون کتابا رو خیلی دوست دارم بانو جان
با اجازه تون،میخوام دستتون رو بگیرم و ببرم اون روزی که ،دایی جان کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب رومعرفی کردو ...یک راست رفتیم سراغ ِقصه ی _شیر بی یال دم_و سطر ب سطر این قصه من قهقه ام ...
میدونید چرا یادِ این داستان کردم؟شما از کتاب بیشعوری یاد کردین.یادم اومد توی کتاب بیشعوری نوشته ،
وقتی یک آدم خودش،
خودش راقلقک دهد،
مغزش درک میکندکه
این کار کارِ خودش است....وقلقکش نمی آید.
نمی آیدولی من...

بله حریم بانو جان
ب
کلام شما متین است بلامیسر،با کتاب باید حرف زد راه رفت نفس کشید وبغلش کردو
ماچش کردو یه عاااالمه ازش زندگی گرفت.

کیهان چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 15:54 http://mkihan.blogfa.com

خداوند مادر بزرگ صبیره بانو و همچنین خاله جانمان را قرین رحمت فرماید.آمین
--------
آهنگ نستالژی برای من یکی هتل کالیفرنیاست و آن دیگری.......
آره عسل بانو عسل گیسو .....
آره خاخور جان ....
چشم من هم با زبان الکنم آیه هایی را از سوره بقره به نیابت از آنان خواهم خوند.ثوابش نثار روحشان.
هر چند گاهی شک می کنم اما خواهم خواند
خاخور جان مواظب خودت و بچه ها باش لطفن.
چشم من هم سعی خودمو می کنم.
خوبم خوبم من مشکلی ندارم مرسی برای همه چی خاخور همیشهو تا ابدم هستی و خواهی بود........
باش تا همیشه آمین

الهى آمین....

خداوند مادرجان زیبایمان را هم قرین رحمت فرماید.آمین
________________
هردو آهنگ نستالژی تان را دوست میداریم
گوش کردن _آهنگ اولی بدون سی ساروغذای میمانا و
پاها روی میز نمی چسبه
سی سار که سی سارِ .میمانا آبِ نارگیلِ.که اینجا حکم شام پاین صورتی
واگه بخوام میمانا رو برای شما کالبد شکافی بکنم.همون میمون هاست.که دادای من ،معتقده که آب نارگیل غذای میموناست و
آدم و شنگول میکنه و
بدو بدو میره سرکوچه ،نارگیل میخره میاره ..به قسمت مساوی آب نارگیل رو تقسیم میکنه و
دوتایی جشن می گیریم

بی ادبی و جسارت مونو ببخشید.
آهنگ دوم؛
وآن دیگری ....
آره برار جان.....
تی جان بی لا بلامیسر...
______
چشم تون بی بلا و جان تان سلامت .بیکران سپاس ها و
تشکرات فراوان توام تعظیم.....

والا من مواظبم.منتهی بچه ها هنوز با قضیه کنار نیومدن.خصوصا مرد شریف،وبعد چوپان،همین طور پدرجان...
ان شاءالله صبراین عزیزان دو صد چندان بشه و
خیال مام ازجانب شون راحت....

چشم تون بی بلا:مرسی،خیلی لطف میکنیدو
من از شما خیلىىىىى ممنونم
الهی که دایم خوووب باشین و خوش...درکنار عزیزان ایام به کام تان بادا..باشی تا همیشه....

مهرداد چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 11:29 http://glaryzhan.mihanblog.com/

درود کاکو

پستی با همین عکس ولی پوشش متفاوت خانوم داشتی.
کتاب خوب است .
اولین هدیه ای که گرفتم کتاب بود.
تو وبلاگ هم گذاشتم سال 70 بود از خانم معلمم به اسم کاشانی
خیلی زیبا بود و مهربون .
الان فکر کنم نوه هم داره نمیدونم الان کجاس
هرجا هست خدا نگه دارش باشه.
کاکو سی سار خوب نیس.فدنک هم نداریم

درود و سلام خدا برشما بادکاکو گیان

بله،اون خانم پایین بودو
داشت فکرمیکرد،که چطور؟بره بلا.که یهو یادِ شعر سهراب افتاد و تو ذهنش تجزیه تحیل .... و
یهویی میگه؛عه.اینجوریه؟پیچک میتونه بپیچه؟من چرا؟نپیچم؟ لاکن در همین حول حوش...جبرئل آمدو گفت؛مترس بنده خدا.
که گفت چی؟گفت؛بهت میگم عروج نما و"نردبان را زیبا کن" وبعد،اون خانم خنده اش گرفت.ومن هم طبعا... گفت .نخند
مگه میشد؟...معاذالله
وبعد کگفت؛یادت باشد،آن هنگامه که مشغول عروجی،
آیه ۳۸ سوره طور زمزمه نمایی و
به تدبیرش بی اندیش بلامیسر.
میبینی کاکو؟جبرئل هم گیلکی بلدِ
لاکن "تدبیر":واژه خوشمزه ایِ کاکو.مثال کاکِ ردیف دومِ توی جعبه اس
بله ،کاکو گیانه که م
کتاب خوب است و
قرآن کتاب ستارالعیوب است و
ره آسمان درون است و
غم نردبان نماند ان شاءالله...

خوب...موعضه بس است و بپردازیم به پاسخ کلام شما

چه همه عالیکه اولین هدیه کتاب گرفتیناونم ازدست خانم معلم خیلی زیبا و مهربان؛خانم کاشانیِ گل گلاب
الهی آمین،ان شاءالله....هرکجا هستندو هستین؛درپناه حق باشین و باشند

ها کاکو گیان.درست می فرمایید.ولی یه عادتِ که دوست دارم فندک رو هی روشن خاموش کنم و
شعله اش رو نگاه کنم.حالا فندک هم نشد،کبریت دارین

کیهان چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 08:20 http://mkihan.blogfa.com


صبج ماجانمان سر شار از مهر و نور و سرور
و دیگر اینکه خو خواهر من یه بار هم که شده حرف آقا جان را گوش کن و نوع سیگارتو عوض کن دیگه! ا ا ا می بینی که من یه عمره سیگار می کشم و سرفه هم نمی کنم
و آن یکی دیگر:من که عذر خواهی کردم همان موقع هر بار که بیان بکنی من شرمنده می شم و هی خجالت می کشم
منظورم همان خ... و چ . و شوالبه و اینها را می گم
پس دیگه به روم نیار ! باشه ماجان؟


سلامت باشی ان شاءالله همه ایام شما سر شار مهرو نور و سرور...

چشم.شما سی سار خوب و اعلاء معرفی کنید لطفا.عجیب توذهنم سیگارپشت سیگارِ..‌.
صبر کن،برم پشت پنجره،نگا به گنجشکای روی درخت انار کنم و
یه پک کشدار.....
ای بابا گنجشکا هم سُرفه شون گرفت...

ان شاءالله همیشه سلامت باشین و برقرار....


دشمن تون شرمنده برار جانمن ناراحت نشدم.باورکنید راست میگم. لطفاخجالت نکشین
(خدا رحمت کنه اموات شمارو.یاد خاله جان افتادم.سه هفته قبل فوتش باهم فیلم خجالت نکش رو دیدیم.آخبمیرم برای خنده هاشاگه بدونین چقدر خندیدن و من از خنده ایشان خندیدیم ودلتنگ شدم و اشک هام....)
چشم.دیگه به روی شما نمیارم.

آقای ج چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 08:05

سلام
صبحتون بخیر

سلام بر شما؛ممنون
همه اوقات شما بخیروخوشی....آقای ج

Alan سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 21:57 http://www.landafg.blogfa.com

"faght onjae ke moein mige "alodeh bodan be to pakie

از شما ممنون و مچکرم؛بابت اشاره به آهنگ...

Alan سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 21:51 http://www.landafg.blogfa.com

slm babate dir sar zadan moteasefam mn bed sai mikonam bishtar biam

سلام بر شما عزیزِ گرامی
خواهش میکنم؛ شما هر زمان تشریف آوردین قدم تون بالایِ سرِ بلامیسر

بانو سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 21:26 http://mylife97.blogsky.com

وای چه خوب منم دلم میخواد یک کتابخونه بزرگ داشتم که تک تک کتاباشو خونده بودم

که تک تک کتاباشو خونده باشی و
هفته ای گردگیری شون کنی و قربون صدقه شون بری

مترسنج سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 20:43 http://dar300metri.blogsky.com/

اینهمه کتاب پایین هس . عدل باید بری اون بالایی رو بر داری!

با اجازه شما؛بالاروی و عروج یک جور فاز مثبت داره.هبوط وفرود هم یک جور!
حالالطفا چشم هاتونو ببندین؛که زمان هبوط مون فرارسیده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد