ورای نوروظلمت؛از زمین وآسمان فارغ!

 

وقتی مطلبی رو می خونم،تصویری تو ذهنم لود میشه.یا ترانه ای ،یا یه بیت شعری و...

به قول چار تاری ها؛

"آنچه را می پروارنی /پشت پیشانی بگو.../

بله عرض می کردم...؛لاکن  _وقتی خوندم "دلم کمی تنهایی ..."توذهنم همچین تصویری لود شدو_آپلودش کردم که شما هم ببینید +_+

والان یاد دیالوگ یک تکه نانِ کمال خانِ تبریزی افتام؛

که آقای کیانیان با لحن باحالی

 می پرسن؛دلت گرفته؟

-سربازه میگه؛آره.

آقای کیانیان با لحن باحال تری میگن؛دل که داشته باشی میگیره!

 دلِ منم واستون تنگه...

دل منم "کمی تنهایی و غریبی می خواد..."جانِ قُربان.

با اینکه؛

چیزی حدود _21ساعت و 43دقیقه_ ازاینجایی که من هستم،تا اونجایی که شما هستین،...فاصله اس.

باورکنین !همین کنار خودمی .وچقدر خوبِ که کنارمی.ومرسی که کنارمی گل دخترِ محجوبم....❤