<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

عنوان ندارد!

 

 هرچه دراین مشرق زمین،

کوشیدم روبروی آینه ،

و بر روی دو صندلی،

واژه های "زن"و "آزادی" را،

کنار یکدیگر ولی،

به مهربانی بنشانم،

بیهوده بود و همیشه،

این واژه"مردم"به زور،

می آمد و تسبیح به دست،

خود به جای زن می نشست!


"شیرکو بیکس"


#به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن.

*خلاصه اینکه، به قول, ژان_ پل_سارتر؛

و زندگیِ انسانی، در آن سویِ نا امیدی است که شروع می شود.

پس؛زنده باد امید:)

**اینجا هم هوا به شدت بارانیه.رگباری.نم نم باران و

دوباره به شدت بارانی و

رگباری...

گویا ابرها زدن به سیم آخر :)

**  خواندیم؛

"من چنانمحو سخن گفتن گرمت بودم"

_ قهقهه ام (بسم الله الرحمن الرحیم) گرفت .نتونستم بیت دومش رو بخونم.*_*

***

***

اسراء _در عربی به معنای سیرشبانه است.و محتواى سوره اسراء_توحید و نفی شرک است .دراین سوره مبارک،تسبیح خداوند بیشتر از ستایش او مورد توجه است .لیکن سوره اسراء بر توحید و معاد و نفی شرک تاکید دارد ؛افزون براین موضوعاتی چون معراج پیامبر،دلائل نبوت،اعجاز قرآن،نیکی به پدر و مادر،تاثیر گناه بر باور های انسان سخن گفته است .

واما آیه 86 سوره اسراء؛

قل کل یعمل علی شاکلته...بگو ؛هر کس بر ساختار خود عمل کند!

این آیه مبارک اعمال انسان رو مبتنی بر شاکله او دانسته. (خواندیم؛منظور از آن ،شخصیت روحی روانی واخلاقی انسان است.که همه ی رفتارهای او ریشه در آن دارد.)علامه طباطبایی ضمن بیان چونان تفسیری از "شاکله"تاکید کردن که؛شخصیت انسان تنها اقتضای انجام رفتاری خاصی را دارد وهیچ گاه انسان را به انجام کاری مجبور نمی کند(بله ،پیدا کردیم پرتقال فروش را).

راستش، عرض دیگه ای نیست.جز اینکه،حلول این  ماه  پر فضیلت رو خدمت یکایک شما تبریک عرض کنم...

با آرزویِ حسنات نویسی فراوان...؛ماه مبارک رجب برشما عزیزان مبارک:)


نظرات 8 + ارسال نظر
کیهان شنبه 18 اسفند 1397 ساعت 08:25 http://mkihan.blogfa.com

سلام و صبح خاخور جانمان به خیر و خوشی
و امیدوارم که هفته را با سلامتی و ولذت و خوشی شروع کنی و به پایان برسانی.
روز زن هم بر شما مبارک باشه
راستش خاخور جان:
این واژه"مردم"به زور،

می آمد و تسبیح به دست،

خود به جای زن می نشست!

جناب شیر کوه به اشاره فرموده است! تسبیح به دست!
بله جان برادر این ایدیولژی های بر گرفته از قوانین حمورابی بدیهی ست که چندان عنایتی به زن ندارند!
زن در زبانهای پارسی باستان نماد زندگی ست . و زنده باد نماد زندگی و خود زندگی
سپاس از ماجان عزیزم برای همه چی
و برای تمام مهربانی هاش
شادی هایتان همیشگی.آمین

درود وسلاااام و
بیکران سپاس ها؛همه ایام شما بخیر برار جانِ عزیز❤
ممنون،خیلی خیلی ممنونممممم


جان تان بی بلا بلامیسررر

جناب شیرکو اشارات شون همانند سید علی صالحی درست و
میزانِ....
وممنون بابت اشاره شما و
به تصویر کشیدینِ اَخموی تسبیح به دستی که،کلاه بر شاهدِ من غش آوردم
مرسی،خیلی مرسی برار جان.باشی تا همیشههههه
سلامت و
شاد زی ،آمین

حریم جمعه 17 اسفند 1397 ساعت 23:17 http://harimeasemani.blogsky.com

سلام بربانوجان باران بانوی زندگی وپاکی
اومدم بهت شب بخیربگم وبرم بخوابم چندروزیه سرم به شدت شلوغه ونتونستم بیام دیدنت .خونه تکونی وجمع کردن وسایل .مهمات وضروریات
میدونی الان خیلی به دعای شما خوبا نیازدارم .
به جون این شکوفه های خوشکل نارنج به قطره قطره شبنم وته مونده بارونی که رحمت خداست وروبرگاورگبرگای این تصویر زیبا خودنمایی می کنه دعام کن .
میخوام برم "کربلا" .حلال کن بانو جان میدونم بدی در حقت نکردم اما ناخواسته ممکنه ازمن خوشت نیاد.بگذریم که اونجا من حقیر روسیاه به یادتون به یاد همه مجازیایی که میشناسم هستم وازته دلم براتون آرزوهای قشنگ دارم .سوغاتی پیش پیش من رو بپذیر

سلااااام
سلام بر شما حریم بانوی جانِ جانانم؛جانت سلامت عزیز دلم
مرسی از همه لطف و
مرحمت و حضور عزیز و دوست داشتنی تون؛حریم بانوى بهشتی ام
شب شما هم بخیر و
خوشی .به سلامتی و مبارکی...حسابی خسته نباشید بانو جان
چشم.به یاد شما هستم و
برای شمای عزیز دل دعا خواهم خوند

به به؛"کربلا" خیرپیش و
خداوند زیارت حضرت رسول رو روزی شما و
عزیزان تون عنایت کنه وسفرها تون بیخطر باشه و
ممنون بابت سوغاتی گرانبها،خیلی خیلی خوشحال شدم

خدایا به حق همین شب عزیز،هرآنچه خیر و منفعتِ برای حریم بانوی بهشتی ام عنایت کنیدو
عاقب همه ما رو ختم بخیر...
واینکه؛
بله،شما حریم بانوی خیلی گلی هستین و
هیچ بدی ای در حقم نکردین و
منم قلبا دوستتون دارم و
خیلی هم ازتون خوشم میاااااد
کَبل حریم بانو؟تی بلامیسر

اینجا خانم هایی که کربلاتشریف میبرن،کبل خانم میگن.کبلایی هم به آقایان.مشت خانم به کسانی که مشهد .مثلامیگن،به به،احوال کَبل خانم جان

مسعود جمعه 17 اسفند 1397 ساعت 21:52 http://fromfutilitytohumanity.blogsky.com/

سری به من بزنید تا سوپرایز شوید

آی بچشم

مهدی جمعه 17 اسفند 1397 ساعت 18:51 http://bivatan.blogsky.com

ماه رجب، روز زن بر شما مبارک بادش...

درود و بیکران سپاس...

وارش جمعه 17 اسفند 1397 ساعت 17:42 http://living94varesh.blogfa.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام
باران بانو جااااااااااااان
خوبی؟
منو یادته؟
همون وارشم...دوباره برگشتم به وبلاگ نویسی.
آدرس جدیدمه
ممنون میشم سر بزنی و منو با آدرس جدیدم لینک کنی

سلاااااااااااااام
جاااااانت سلامت وارش بانوی عزیز دلم

الحمدالله.خوبم.مرسی از احوالپرسی تون
شمارو؟ باران اندی وارش دوست داشت.منانی هیتو
بله،همون وارش ئزیز هیسی و
هیچ تکان نخوردی جووون

به روی چشم.

طاها جمعه 17 اسفند 1397 ساعت 15:50

سلام

وقتی کسی از آینه بیزار نباشه، به قول متن شما شاکله اش درسته، اما شاکله فقط ماحصل تمام تلاش های خود آدمی نیست که ابر و باد و مه و خورشید وفلک و زمین و زمان و کس و بی کس در تشکیل شاکله نقش دارند، به نظر بنده البته.

سلام و عرض ارادت
ان شاءالله که جزء کسانی باشیم که شاکله ی معتدلی دارن...
ممنون از حضور گرامی شما

میم! جمعه 17 اسفند 1397 ساعت 14:43 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام و درود...
روز زن(هشتم مارس) و حلول ماه رجب رو همگی با هم به شما تبریک میگم

خوشا به حالتون که اونجا بارونیه...
البته اینجا هم من الان نشستم روی تخت ، زیر نور آفتاب ساعت ۳ عصر اسفند! پنجره هم باز و هوا هم بهارگونه! راضیم از شرایط!

سلام و درود...
ممنون،خیلی ممنون از تبریک تون

وامروز آفتابیِ و
آسمون آبی آرام روشن...❤
جای شما خالی؛عجب بارونی بودا.یعنی شالیزارها پُر آب
به به،پنجره هم باز ....شرایط بهاری نوووش جون و
گوارای وجود عزیزتون

beny20 جمعه 17 اسفند 1397 ساعت 10:08 http://beny20.blogsky.com

همین جمله : | من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم |
این پُست رو به یاد ماندنی کرد ، خیلی عالی بود
البته ادامه اش رو هم باس می نوشتی هااا ..

و یاد یه دیالوگ ناب افتادم :
وقتی کنارمی ،
جوری محو چشاتم ،
که صداتو نمی شنوم ...

خیلی ممنون و
مچکر و
سپاسگزارم؛شیخ بنیِ عزیز

بخاطر گل روی شما می نویسم؛

من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم
که تو از هرچه که دم می زدی
آن دم خوش بود
(ایکن دست به چونه ی مات مبهوت،درشرف رفتن به هپروت)
خوچیه؟

وعجب دیالوگ نابی توی گنجه ی یادها
"وقتی کنارمی،
جوری محو چشاتم ،
که صداتو نمی شنوم..."

اسماتیزمیرمآ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد