خیلی هم قشنگه قدیمترها زندگی دور کند بود و لذت بخش. الان همه چی برقی و نسبتا بیمزه.
کاکو مهردادگیان؟فره گل گفتین. قدیم ترها زندگی دور کند و لذت بخش بود.خوشی هامون قند خیس و عسل کشدار بود.الان همه چی فوری فوتی شده.بی مزه و فریز شده .مثال این می مونه،با لوبیا سبز فریز شده،لوبیا پلو بپزی و طعم فریزر داشته باشه.به قول ماها،طعم یخچالِی
حال شما چطوره ماه جان عزیز؟خوب هستید؟همه خوبند؟مشکلی که نیست خدا را شکر!؟ ما هم خوبیم مرسی
الحمدالله همه خوبن.ممنون از احوالپرسی شما.خیلی ممنون...
یه کم حال ندار بودم و حوصله ام در هپروت بود.آن هم بابت آرامش آرامستان بود... بگذریم... خوبم،جان تان سلامت برار جان الهی شکر،برای خوب بودن تان....الهی شکر
با سلام ودرود فراوان ، بی نهایت از حضور ومحبت شما سپاسگزارم ، در مورد دعوت که انجام وظیفه بود . امیدوارم داستان مورد رضایت خاطر شما همتباری خوبم قرار گرفته باشد یا لااقل آرزوی من چنین است ..
سلام و درود بیکران، وممنون و مچکرو سپاسگزارم؛همتباری عزیز وگرامی ام. خواهش میکنم؛لطف میکنید و منت میگذارید بلامیسر ممنون از لطف شما...؛خیلی هم عالی بود...سلامت وشاد زی
اگر کسی از دیگری به نیکی یاد کند، آن خیر و نیکی، به وی باز میگردد. این بدان مانَد که کسى اطراف خانهٔ خود گلزار برپا کند. پس هر بار نظر کند، گل و گلزار بیند، و دائماً در بهشت باشد.
و چون از یکی بد گفت، آن کس در نظر او مبغوض شد و چون از او یاد کند و خیال او پیش آید، چنان است که مار یا کژدم یا خار و خاشاک در نظر او آید!
پس اکنون که میتوانی در باغ و گلزار باشى چرا در میان خارستان و مارستان مىگَردى؟!
همه را دوست بدار تا همیشه در گُلزار و گلستان باشى ...
#مولانا
زشتی ها را همه می بینند، بیننده زیبایی ها باشیم ...
سلام خیلی خوش آمدین از شما بسیار ممنون و سپاسگزار؛"همه را دوست بدار تا همیشه در گُلزار باشی..." واژه های کامنت شما دلنشین بودن.بسیارممنون بابتش
ننه تو رو خدا یه کم مدرن تر باش! چیه همش عکس های قدیمی رو میزاری وبلاگ رو کردی موزه فعلا یه چایی از این سماور بریز برای خودت و خودم! تا ببینیم چه خاکی تو سرمون کنیم
آخه کجای دنیا؟ننه ی مدرن دیدی؟ننه بابا ها همشون چند پیرهن بیشتر پاره کردن و کلی تجربه و سرد و گرم چشیده ی همین روزگار لاکردارن.اون عینک منو از طاقچه وردار،ببینم شیر سمارو کدوم ورِ،گل به سر شده آخه این عکس؟کجاش قدیمیِ؟این ازاون صندوق هاست که،همین هفته قبل تر چوپان توی هتل گرفته.دکور یه هتلِ مدرنِ تازه،ننه میخواد جواز سمساری بگیره
بسیار عالی و زیباست بانو جانم یاد خونه مادر بزرگ مادریم افتادم که سماور کنارش بود واسمون چایی میریخت... خدا رحمتش کنه...
تصویر از چوپانِ.صبیره جوونم عزیز دلی؛جوونت سلامت بلامیسر
خدا رحمتش کنه...خدا ننه ی گل تونو هم بیامرزه اجی اینا و مادربزرگ اینا،ازاین صندوق ها داشتن.یادش بخیر،قبل اینکه محصل تازه برنج،از کارخونه برسه،این صندوق رو تمیز می کردن.خوب ،البته بزرگترها نه.ما که توش جا می شدیم،می فرستادن توی صندوق رو تمیز کنیم.بوی خوب برنج و خنکای صندق..نورخفیفی که از شیارهای چوب تو میزد... هی هی...یادش بخیر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
قشنگه، با خودش حس خوب میاره. البته قشنگیش به محیطش هم بستگی داره :)
ممنون تووون
خیلی هم قشنگه
قدیمترها زندگی دور کند بود و لذت بخش.
الان همه چی برقی و نسبتا بیمزه.
کاکو مهردادگیان؟فره گل گفتین.
قدیم ترها زندگی دور کند و
لذت بخش بود.خوشی هامون قند خیس و
عسل کشدار بود.الان همه چی فوری فوتی شده.بی مزه و
فریز شده .مثال این می مونه،با لوبیا سبز فریز شده،لوبیا پلو بپزی و
طعم فریزر داشته باشه.به قول ماها،طعم یخچالِی
زور سپاس له حضورتان بلامیسر
سلامباران جانم
خوبی؟؟
قد یه دنیاااا دلم واست تنگ شده
سلام به روی بهتراز ماهتِ عزیز دلم،
جووونت سلامت بلامیسررر
الحمدالله،شکر.بله الان خوبم.ممنون از احوالپرسی تون.
بخدا منم همینطور؛لطفا بپرین بغلم
حال شما چطوره ماه جان عزیز؟خوب هستید؟همه خوبند؟مشکلی که نیست خدا را شکر!؟
ما هم خوبیم مرسی
الحمدالله همه خوبن.ممنون از احوالپرسی شما.خیلی ممنون...
یه کم حال ندار بودم و
حوصله ام در هپروت بود.آن هم بابت آرامش آرامستان بود...
بگذریم...
خوبم،جان تان سلامت برار جان
الهی شکر،برای خوب بودن تان....الهی شکر
با سلام ودرود فراوان ، بی نهایت از حضور ومحبت شما سپاسگزارم ، در مورد دعوت که انجام وظیفه بود . امیدوارم داستان مورد رضایت خاطر شما همتباری خوبم قرار گرفته باشد یا لااقل آرزوی من چنین است ..
سلام و درود بیکران،
وممنون و
مچکرو سپاسگزارم؛همتباری عزیز وگرامی ام.
خواهش میکنم؛لطف میکنید و
منت میگذارید بلامیسر
ممنون از لطف شما...؛خیلی هم عالی بود...سلامت وشاد زی
ما که بسیار ها وست می داریم این عکسها را
سپاس از خاخور تا ابدو ابدمان برای همه چی
ممنون از حضور و
توجه شما،امیر کیهان برارِ عزیز.باشی تا همیشه برار جان
اگر کسی از دیگری به نیکی یاد کند، آن خیر و نیکی، به وی باز میگردد.
این بدان مانَد که کسى اطراف خانهٔ خود گلزار برپا کند.
پس هر بار نظر کند، گل و گلزار بیند، و دائماً در بهشت باشد.
و چون از یکی بد گفت، آن کس در نظر او مبغوض شد و چون از او یاد کند و خیال او پیش آید، چنان است که مار یا کژدم یا خار و خاشاک در نظر او آید!
پس اکنون که میتوانی در باغ و گلزار باشى
چرا در میان خارستان و مارستان مىگَردى؟!
همه را دوست بدار تا همیشه در گُلزار و گلستان باشى ...
#مولانا
زشتی ها را همه می بینند،
بیننده زیبایی ها باشیم ...
سلام
خیلی خوش آمدین
از شما بسیار ممنون و
سپاسگزار؛"همه را دوست بدار تا همیشه در گُلزار باشی..."
واژه های کامنت شما دلنشین بودن.بسیارممنون بابتش
چیدمان بسیار توی دل برویی داره
و خب خیلیم عالی میشه ،
چایی که با این سماور و با این قوری دم شده ✓
درود و
بیکران سپاس؛ شیخ
آره والا،قُل قُل سماور کجا،
قُل قُل کتری کجا
ننه تو رو خدا یه کم مدرن تر باش!
چیه همش عکس های قدیمی رو میزاری
وبلاگ رو کردی موزه
فعلا یه چایی از این سماور بریز برای خودت و خودم! تا ببینیم چه خاکی تو سرمون کنیم
آخه کجای دنیا؟ننه ی مدرن دیدی؟ننه بابا ها همشون چند پیرهن بیشتر پاره کردن و
کلی تجربه و
سرد و گرم چشیده ی همین روزگار لاکردارن.اون عینک منو از طاقچه وردار،ببینم شیر سمارو کدوم ورِ،گل به سر شده
آخه این عکس؟کجاش قدیمیِ؟این ازاون صندوق هاست که،همین هفته قبل تر چوپان توی هتل گرفته.دکور یه هتلِ مدرنِ
تازه،ننه میخواد جواز سمساری بگیره
صبح ماجان عز یز مان به خیر و خوشی همراه با بهترین آرزو های برای شما و عزیزان عزیز ات.
با شی تا همیشه شاد و تندرست.آمین
صبح شما هم بخیرو خوشی و
همراه با بهترین آرزوها و
هرچه شما بخواهید ها...
قُربانت برار جان؛ایضا شما،باشی تا همیشه ،شادو تندرست...آمین
بسیار عالی و زیباست بانو جانم
یاد خونه مادر بزرگ مادریم افتادم که سماور کنارش بود واسمون چایی میریخت... خدا رحمتش کنه...
تصویر از چوپانِ.صبیره جوونم
عزیز دلی؛جوونت سلامت بلامیسر
خدا رحمتش کنه...خدا ننه ی گل تونو هم بیامرزه
اجی اینا و
مادربزرگ اینا،ازاین صندوق ها داشتن.یادش بخیر،قبل اینکه محصل تازه برنج،از کارخونه برسه،این صندوق رو تمیز می کردن.خوب ،البته بزرگترها نه.ما که توش جا می شدیم،می فرستادن توی صندوق رو تمیز کنیم.بوی خوب برنج و
خنکای صندق..نورخفیفی که از شیارهای چوب تو میزد...
هی هی...یادش بخیر