<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

بدون شرح!

نظرات 11 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 28 اسفند 1397 ساعت 20:32 http://bivatan.blogsky.com

اول صبحونه رو دیدم و بعد فضا و طبیعت رو ...

قلبم یه لحظه وایساد!!!

دو تا چایی ....

خدا نکنه،ایشلا صدو بیست سال بلکم بیشتر قلب تون مثال ساعت کارکنه و
تندرست و دلخوش..سالیان سال زندگی کنید...

بله،دوتا چایی.اینجا هرکسی چای خونه هم بره،دوتا چایی قند پهلو میخوره.
می بینین که؟یه قاشق توی تابه املتِ .ولی چایی دوتاهه:))

میم! سه‌شنبه 28 اسفند 1397 ساعت 19:34 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

عااالی بود
خوش به حال اقا چوپان و بقیه اقایون خونواده...این نشونه ی لطافت طبح و احوالات بهاری شماعه که از این فاصله دور و از طریق نوشته ها و عکس ها هم این احساس رو ایجاد میکنین تو مخاطب...

ایشالا در سال های اینده قسمت مون بشه زیارت شما و گیلان عزیز رو

اقا چوپان هم مث که مث من اسیر ازلی و ابدی چایی هستن پس ...سلام برسونین بهشون حتما

لطف دارین نسبت به من...زنده باشین ایشالا...احوالات تون به لطافت شکوغه های بادوم



مرسی،خیلی ممنون از لطف و مرحمت شما؛ازاین راه دور بابت تشکر منو کودکان درون ،با شما بای بای میکنیم:

ان شاءالله...الهی که حسابی بهتون خوش بگذره و
طرح و تخصص تونو همین جا بگذرونین

بله،چوپان هم مث شماست،جالب که خانومش دقیقا برعکسشِ.بزرگواری شمارو میرسونم آقای دکترمیم

سلامت باشید و
موفق؛مرسی ممنون
احوالات تون به لطافت تی تی های آلوچه

میم! سه‌شنبه 28 اسفند 1397 ساعت 11:17 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام و درود بر حضرت باران عزیز
احوالات تون خوب هست ان شاالله؟؟
امیدوارم احوال دل تون بهاری باشه

عجب عکس قشنگی شده و عجب حس خوبی داره این عکس...من اصن این عکسا و متنای شما رو میخونم دلم میخواد دل بکنم از خونه و زندگی و پا شم برم مسافرت ، مخصوصا مسافرت به خطه ی سرسبز شمال و مخصوصا گیلان عزیز

این املت نوش جان تون...چقدر تربچه ها دلبری میکنن عجب چایی دبشی ...جای من خالیه که فقط اونجا بشینم چایی بریزم و اونقدر چایی بخورم که توی رگ هام چایی جریان پیدا کنه

واسه ی پست پیازداغ تون خواستم کامنت بذارم ، دیدم بسته اس! خواستم بگم تا قبل خوندنش نمیدونستم پیاز داغ رو باید این قدر با ملایمت و آرامش سرخ کردهمیشه با شعله ی زیاد سرخ میکردم و در عرض دو سه دقیقه جزغاله تولید می کردم ازین توصیه های آشپزی و زندگی به ما کم تجربه ها و نابلد ها بیشتر داشته باشین بلکه یه کم آدم شدیم


املت و تربچه ها و زیتون ها نوش جان تون و چایی هم گوارای وجودتون...

سلام و عرض ارادت دکتر میمِ عزیز و بزرگوار

الحمدالله خوبم،ولی عجیب دلم تنگِ دکتر جان. بله،بهاری ودلتنگیش گویا ابدویکِ...
"اصن این عکسا و
متنای شما رو میخونم دلم میخواد دل بکنم از خونه و زندگی و
پاشم برم مسافرت،
مخصوصا مسافرت به خطه ی سرسبز شمال و
مخصوصا گیلان عزیز"
باور کنین خیلی خنده ام گرفت و
یاد آقایانِ خانواده ام افتادم.اونا میگن وقتی آدم باهات صحبت میکنه،دیگه سرکارنمی تونه بمونه و
دوست داره همه چی رو ول کنه و
خودشو برسونه خونه.واسه همین من هیچ وقت باهاشون تماس نمی گیرم.خصوصا چوپان و
رفیق فابریکش، رضا

مرسی از لطف شما و
ان شاءالله که گیلان گردی حسابیییی بهتون خوش بگذره ...


عههه پس شماهم تربچه دوستینوصدالبته چای که توی رگ های چوپان هم درجریانِ و
گفتم که در جریان باشن


به قول ما گیلک ها،الهی واسه پیاز داغ درست کردنت بمیرم زای جان
اختیار دارین دکترمیم جان.شما خیلی هم انسان شریفی هستین وباعث سرافراری خانواده و
ما و جامعه پزشکی و بلاگ اسکای

پیاز داغ و نعناع داغ و سیر داغ ،همه اش شعله ملایم می طلبه

مرسی از حضور تون و
کامنت های همیشه خوب تونبرای عرض تشکر تا چایی دم کنید،خدمت میرسیم ...

ابان دخت دوشنبه 27 اسفند 1397 ساعت 22:39 http://mim23.blogsky.com

زندگی من فقط در ۳ ماده خوراکی خلاصه گوجه.تخم مرغ و مرغ !
ینی عاشق اینام در هرشرایطی #عشق_ابدی

چه جالب؛گوجه ،تخم مرغ ومرغ!
منم گوجه دوست دارم.پارسال یه دونه گوجه تو خونه داشتم و
قرار بود بریزم توی قرمه سبزی.بعد تلفن زنگ زدو
چیزی حدود ۴۵دقیقه صحبت کردن ....
وبعد رفتم بادمجونا رو سرخ کردم و
نوبت به گوجه رسید،دیدم نیست!!،اونقدر دنبالش گشتم
دیگه بیخیال شدم و
رفتم روی کاناپه نشستم و
تودهنم ۴۵ دقیقه پیش که حالا یک ساعتی ازش گذشته بود رو مرور کردم و
یهو دیدم گوجه رو نمک زدم و
دولپی دارم میخورم

مرسی از حضور تون ویادآوری خاطره و
عشق ابدی...

قلب منیب دوشنبه 27 اسفند 1397 ساعت 21:45 http://alaraf.mihanblog.com/

بسم السلام
ممنون از حضور شما.
ان شاءالله سفرهمه بی خطر،
سال نو پیش اپیش مبارک،
بقول قدیمی ها صد سال به این سالها،
وای تربچه و املت.....زیتون و بعد هم یه چای......یییییی،
عافیت دینو دنیا برای همه آرزومندم.
اللهم عجل لولیک الفرج.

علیکم السلام
سلام و عرض ارادت
ممنون از حضور حضرت عالی.
الهی آمین.ان شاءالله سفربیخطر باشه و
حسابی بهشون خوش بگذره...

ممنون.سال نوی شما هم مبارک،
بله،به قول شما و
قدیمی ها،صد سال به این سالها برسین ان شاءالله...
گیلکیش میشه؛صد سال بأ سالان برسی بلامیسر

پس شما هم تربچه نقلی دوست دارین و
املت و ریتون و
پشت بندش چای تازه دم.
پدرم و داداش هامم خیلی دوست دارن

آرزومندِ آرزوهای خوب شما هستم
الهم عجل لولیک الفرج

مهرداد دوشنبه 27 اسفند 1397 ساعت 21:02

خدا رو شکر بابت این نعمت‌ها این زیبایی‌ها.

الهی شکر،الهی شکر و الهی شکر

قلب من بدون نقاب شنبه 25 اسفند 1397 ساعت 17:45 http://daroneman.blog.ir

من فقط نیمرو می تونم صبحانه بخورم
در یک جهش از آدمی که صبحانه میوه میخورده
تبدیل شدم به نون و پنیر و عسل خور!!!!
تازه پنیر هم اصلا به من نمیسازه
املت تا حالا صبح نخوردم
ولی فکر کنم اگه ی مدت بخورم عادت کنم

نون و پنیر و کره گردو
با اینا صبحونه رو سر می کنم!

بعدا میلم کشید،چند قاشق حلیم واسه صبحانه .
واگه میلم کشید خامه و
مربا،
تخم مرغ و
املت و
آش و...نون عسل و...نون مربا و..نون حلوا ارده،واسه عصرونه.


منم املت تا حالا صبحانه نخوردم.ولی هرکسی که دلش خواست،واسش درست میکنم.سر همین املت با ترشی بادمجون توی اداره بحث شده بوداصن

دکتر گفتن،ساعت ده صبح میوه بخور.خودش که سیب میخوره.البته دکتر پزشک اطفالِ و خیلی هم بداخلاقِ اما طبیبِ ها .چند وقت پیش دادا رو برده بودم پیش،گفت،چی شده خانم گفتم،آمدیم شما رو ببینیم آقای دکتر.یهو خنده اش گرفت.
بله،بستگی به عادت داره ،عزیز دلم

iluvatar شنبه 25 اسفند 1397 ساعت 16:40 http://paragraphia.blogsky.com

طبیعت..
باورتون میشه من تا حالا این همه درختو یه جا ندیدم؟؟
اصلا زمینِ سبز چی هست؟؟؟
طلوع آفتاب توی جنگل؟؟
بوی پیاز سرخ کرده رو دوست دارم ولی فقط بووشو و نحوه ی سرخ کردنشو.. غذاهایی که باش درست میکننو اصن دوست ندارم..

آخ آخ...طلوع آفتاب و
انوار اشجار...قدم زدن های صبگاهی

ان شاءالله سفر بیخطر برای شما محیا بشه و
گیلان زمین رو سیرو سیاحت کنید و
حسابی بهتون خوووش بگذره

اول اینکه؛
ندیدن درخت و
سرسبزی منو افسرده ام میکنه و
دکترم منو ممنوع خروج کرده.یعنی گفتن،سمت شهر های کویری نرو.اصن از گیلان خارج نشو.لیکن سالهاست از گیلان خارج نشدم.چیزی حدود یازده سال.
وقتی خوندم،تا حالا این همه درختو....
اصلا زمینِ سبز چی هست...
طلوع آفتاب‌‌‌...
جدا ،خیلی ترسیدم و
دلتنگ شدم

البته، توذهنم،مردمان شهر های کویری بسیار مهرورز و سرسبزن هستن
دوم اینکه؛
من هم عطر بوی پیاز داغ رو ،ایضا نحوه ی سرخ کردنش رو دوست دارم.واسه همین همیشه میرفتم سر راه باد می نشستم و
دورا دور خاله اینا رو تماشا میکردم.که چطور ؟چگونه پیاز رو تفت میدادن و
سرخ میکنن و
حرف میزدن ...
توی حیاط بودن و
چای می نوشیدین و
ماکیان دور ورشون می پلکیدن....
البته خودمم بلدم سرخ کردنش رو،منتهی آلرژی دود دم متبخ... وپزشک متخصص لطف کردن و
معافیت منو صادر کردن...انگشت اشاره شونو گرفتن سمتو و با تاکید گفتن ؛دود سرخ کردنی ها بهت نخوره!
وبعد گفتن،دور ورِ دود کش فست فودی ها،اون بوی روغن مونده ها نباش...
ومن خنده ام گرفتاخه دور ور هواکش چکار دارم من.
قیمه،آلو مسما،شیرین قاتق،مسمای انگور،مسمای آلوچه،آش شعله قلم کار ...اینا غذا هایی هستن که پایه اصلی شون پیاز داغِ.لوبیا پلو هم پیاز داغ داره،عدس پلو ،ماکارونی،کشک بادمجون بعضی ها استفاده میکنن،ولی من سیرداغ ونعناع داغ استفاده میکنم‌.سیر داغی که به قول اجی شَل دبیجِ،یعنی لقمه دوم کشک بادمجون یهویی دیدی طرف دم سفره خوابش برده.بس که سیرِ دیازپامو رد کرده

طبیعت...
ای کاش بیشتر باهاش مهربان بودن.ای کاش رودها و جنگلها رو نابود نمی کردن...ایکاش تالاب و دریا این همه آلوده نبود...
ای کاش مسئ لین مون، مثال بلاد کفری ها طبیعت رو نگاه میداشتن...
نه این که علاوه بر قل وقم کردن دارو درخت... حافظانش رو هم


ببخشید که من خیلی حرف زدم

beny20 شنبه 25 اسفند 1397 ساعت 11:53 http://beny20.blogsk.com

واوو ایقد خوش رنگ و با مزه و با سلیقه گذاشتن اینا رو ,
که به شخصه من بیشتر از جوجه کباب ,
همینو دلم خواست ; یه هوای خوب و یه املت که دلبری میکند :)

ایشلا تشریف بیارین گیلان و
ارتفاعات شرق گیلان...به انضمامِ
ماسال .... هتل فردین معصومی تشریف ببرین و
حسابی خوش بگذرونین ...

کاکتوس شنبه 25 اسفند 1397 ساعت 11:29

به به

عزیز دلی ؛عزیزم

قلب من بدون نقاب شنبه 25 اسفند 1397 ساعت 10:18 http://daroneman.blog.ir

به به
صبحانه و هوای عالی
راستی بانو من بوی پیاز سرخ کرده اصلا دوست ندارم
وای به اینکه اول صبح هم باشه!!

عزیز دلی
قضیه اینه که،یک سری بو هایی هست و
باد باخودش میاره.ومن تاظهر دوست دارم.بعد از ظهر دوست ندارم.
مثلا عطر بوی نون سنگک رو تاظهر ها دوست ندارم.واصلا برای صبحانه نمی تونم بخورم و<-
درعوض بعد ازظهرها عطربوی نون سنگک رو خیلی دوست دارم و
حتمنی همراه کوکوسبزی و
شامی و
نون پنیروسبزی....<---
واین عطر بوی پیازداغ ،منو یادِ آش شعله قلم کارپزون انداخته بودو
بسی دوست داشتم

ویک چیزی؛من اصلا صبحانه املت نمی خورم.اینو واسه عصرونه می پسندم بخدا شوخی نمی کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد