<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

من واسه تو قید دریا رو زدم...

 

 وچشمان مرطوب تو

یاد علف های باران خورده ی اردی بهشت را

در خاطرم زنده میکند

با تو

 خواهم گفت....


چی؟هیچی.یکی محکم خابوند بیخ گوشش.چشاشو بست.خدای من.سپاهِ  تن طلایی  مژه هاش.چشاشو باز کرد.دوچشم ماشی رنگ.دوچشم سرسبز. درحصارِ محصور شده ی مژگان ...؛ای حصار تن طلایی مرطوب؟مثال گندم زارانِ درپیچ و تاب؟اوس کریم ?چه شیب دل انگیز و

پدرسوخته ای ! برای ناوک مژگانت لحاظ نموده.

شیب.سراشیب....جون میده دستت زیرسرت باشه و

خیره خیره،آسمون سیر سیرکنی.

صلاة ظهر بودو

خورشید مهرورز وسط آسمون شاهد...

که نور و 

مژه های خیس و

تلألو هفتاد رنگ...

چه لامذهب بودن.

وخدا ؛ستاره های سُربی رو ،رج به رجِ مژه هاش پاچیده بود...

که  روز،که در روز روشن

اینجور سوسو بزنه...

چه نوری.چه درخششی‌...چه پلک  کشدارموزونی...

مثل سُرسره های شیب دار شهر بازی،اشک سُر میخوردو

غلتان میشد....گلوله ،گلوله...

خدای من.

دستش رو گذاشت بیخ گوشش .چشم دوخت به چشم هاش.نگاش .از گوشه ی چشاش ..دونه  دونه...دُر ها ی نجفی مانند؛غلتان شدن و

رود جاری شده و ....چه سرچشمه ی سرسبزی...

چه مژگانی؛میگم تن طلایی،شما فکر کن سرشاخه های تازه رسته ی اناردار.ساقه های طلایی گندم زار...

سنگ دلانه ،به دستی خیره شد.به دستی که روی گونه ی سرخ شده مانده بود...چه انگشتای قشنگی.چه ناخن ها و

حلال احمری. چه چال های لامذهبی.

چه بغض بامزه ای.

پرسید؛ چرا میای دنبال مون؟گفت؛چکار شما دارم؟.گفت ،میگم چرا ؟میای دنبالمون؟گفت؛د.گفت.دِ؟

دِ؟که چی؟گفت؛دِ .دوست دارم.و یکی محکم خابوند بیخ گوشش.

ما چشامو نو بستیم.مایعنی منو رقی و

بقل دستیش.

گفت،من ندارم.گفت،من دارم،خیلی ام دارم.گفت،اگه مردی همین جا بایست تا برم بابامو بیارم.گفت ،هستم.همین جا می مونم .

ما،یعنی منو رقی و بغل دستیش،هاج واج.

چهارنعل دوئید سمت خونه.

     پدرش آمد.گفت،چی شده؟گفت،دوسش دارم.گفت،من پرسیدم.دوست نداره.گفت،دوسش دارم.ویکی محکم خابوند بیخ گوشش.گفت؛به ات میگم نداره.مسیر رفت و آمدتو عوض کن.           

نمیدونم چقدر ایستاد،همونجور اشک ریخت...

ولی میدونم هنوز تنهاست.