<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

عطار و باقی قضایا

 درود و رحمت یزدان بر ایشانhttps://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3790680-%D9%BE%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA

 عبدالله مبارک را پرسیدند:

کدام خصلت در آدمی نافع تر است؟

گفت:عقلی وافر

گفتند:اگر نبود؟گفت:حُسنِ ادب

گفتند:اگر نبود؟گفت:برادری مُشفق تا مشورتی کند..


#تذکره الاولیا_عطار نیشابوری


پ،ن-۱؛لطفا در` جوان آنلاین `گفتگو با دکتر پرویز کردوانی (مثل همیشه لینگ  سمت پیوندهای وبلاگِ)را مطالعه کنید.

پ،ن۲-؛آقای یوسف؟ از شهر آق قلا؟الهی که  به همراه عزیزان عزیزتون سلامت باشید.

پ،ن ۳؛مامان اینا چند روزه که سرزمین پدری هستن...خزانه شلتوک گرفته شده و

شالیزار شخم اول به خود دیده و

این یعنی؛ کار کشاورزی در ولایت ما شروع شده ...به قول شاعر؛باهار چوم روشنی/می مارنیگاهه/کی تی تی بزه دار امرا/ول بیگیته...

ترجمه اش میشه؛

چشم روشنی بهار

نگاه مادرم است

که همراه درختِ شکوفه زده

شعله گرفته است

آرزوی پنهان من 

خودرا می سوزاند

اشک ابرهای سیاه

درحرفهای سرخ

گم می شود....


نظرات 9 + ارسال نظر
مهرداد چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 ساعت 21:37

چه قشنگ گفته.

کشاورزی خیلی سخته.
دستانشون لابد دست خداست.که این همه زحمت می‌کشن و کشاورزی می‌کنن.
باید بر این دست ها بوسه زد.

ممنون از همه لطف تون کاکو
خداوند والدین شما رو به همراه عزیزان شون سلامت نگهداره
درسته کشاورزی خیلی سخته.وخیلی رنج داره،نظاره گرِ زمین زارعی بشی ،که حالا قدت و
توان کار کردن ونیست.وقتی اقاجان خیره شالیزار میشه،من هزار سال دلتنگ میشم;چندین ساله که زمین شونو یکی دیگه کشت میکنه...

مهدی دوشنبه 9 اردیبهشت 1398 ساعت 15:26 http://bivatan.blogsky.com

بله عبدالله مبارک راست گفته...

خیلی ممنون از حظور شما

کیهان دوشنبه 9 اردیبهشت 1398 ساعت 13:24 http://mkihan.blogfa.com

مطمین باش ماه جان ما سنش خیلی شده باشه هنوز چهرده سال و چند ماهش بیشتر نیست.حالا ماها را دیگر نمی گم چند ماه
هرچه که باشی و هر چند سالت می خاد باشه یادت نره که همیشه برای برارت همان آبجی کوچولوی بازی گوش و مهربان هستی که بودی

خیلی مرسی برارجان
جانت سلامت،به رو چشمم.همیشه یادم می مونه.

میم! دوشنبه 9 اردیبهشت 1398 ساعت 09:02 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام و درود بر شما
ایشالا که کشت و کار امسال پربرکت باشه و مزارع شالی از رنج و آفت به دور باشن...
دکتر کردوانی رو خیلی دوست دارم...خدا حفظش کنه برای این سرزمین...حتما میخونم این گفت و گو رو ، و ممنون از اشتراک خبر این گفت و گو

سلام و درود بر شما دکتر میم عزیز

ان شاءالله ،الهی آمین.ممنون از دعای پرخیر برکت شما

الهی آمین.سایه ی اینگونه عزیزان از سر سرزمین مون کم نشه و...بلادکفر مهاجرت نکنن...
مرسی از لطف تون.

کاکتوس دوشنبه 9 اردیبهشت 1398 ساعت 08:52

شعر باحال بود

#شعر از الهام کیانپور

درود وسپاس

کیهان دوشنبه 9 اردیبهشت 1398 ساعت 08:50 http://mkihan.blogfa.com

درود بر آبجی جانمان
انصافن یه جاهایی هم این فاویستی بودن وحساس بودن هم خودش نعمتیه ها!
بهتر شدی آبجی جان؟
خدا را شکر

درود بر شما برار جان.تی جان بی بلا جانِ قُربان.
راسیتش خیلی ها از هفده هجده سالگی به بعد کلهم فاویسم بودن شون ملقا میشه.ناشکر نیستم. یه وراثتی بود،که به ما رسید.وهمین جور پشت در پشت مون...
داشتم میگفتم.واین نعمت بیکرانه که سالهاست،هنو به هفده هجده سال نرسیدم
حالا هی بخونن،بسی سعی نمودم به سال سی؟نمیدونم چهل سالگی.نمیدوم ازاین جور صوبتا.درود بر این شونزده،هفده،نهایتا هجده نوزه سالگی:
سی و چهل وپنجاه و شصت کیلو چنده

جان سلامت،ممنون از لطف تون.بهترم.خوب نیستم ولی

الهی شکر

Sia یکشنبه 8 اردیبهشت 1398 ساعت 23:26 http://www.kimiyagari.blogsky.com

به به. درود بر تمام هم میهنان گیلکیمون که من خیلی بهشون ارادت دارم.

سلام و عرض ارادت متقابل.خیلی ممنون از لطف و
مرحمت شما.شیمی محبت قُربان بلامیسر

مسعود یکشنبه 8 اردیبهشت 1398 ساعت 22:19 http://fromfutilitytohumanity.blogsky.com/

آدم بزرگی هست این مرد گرچه ک قدر خودشو و اطلاعات مفیدشو نمیدونم

خب برید کمک مادر و کشاورزی کنید
مگر نگفتید ک زنهای گیلیگ همراه مردهاشون هستند در هر شرایطی
پس برید کمک

تو برنانه زنده،اومدن و
کلی اطلاعات مفید،بازگو کردن.وبعدگفتن؛من درسش رو خوندم.اونی هم که شیخِ،درسش رو خونده.من نمی تونم تو کار اون دخالت کنم.اونم علمی راجب کار من نداره.پس من کار خودمو درست انجام بدم،اونم کار خودشو.اون کی بود؟پیدا کنید پرتقال فروش را
بله،حیف که قدر خودشو اطلاعات مفیدش رو نمیدو؟نن.

بله گفتم.متاسفانه پدر مادرمن صاحب اولادی هستن که به کودو
سموم شیمیایی حساسیت داره،البته پدرم اینا آنچنان از سموم آفات استفاده نمیکنن،منتهی باد ونسیم عطر بوی سموم شالیزار های مجاور...میاره و
منِ فاویسمی رو بیحال میکنه.رفتن من دردسر برای والدینم.مامانم میگن،خواهشا فعلا اونورا آفتابی نشو،توی این همه کار وقتی واسه جنازه کشی رو نداریم!
با این شرایط من کار کشاورزی بلد نیستم.دوست دارم برم.ولی خوب.اونا دوست ندارن که باشم.(ولی زمان دروی شالیزار میرم،وعصرونه ...حاظرمیکنم.)واسه همینه که میگم،داداش هام خیلی وقتا جورِ منم کشیدین

خلیل یکشنبه 8 اردیبهشت 1398 ساعت 18:35 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

اگر ایشان امروز بود، شاید چیرهای دیگری می گفت!

علیکم سلام

بله،اگرهم کلام شما را (مشورت ادراک و هوشیاری دهد...)می شنید،قطعا یک چیز میگفت!
"طیب الله انفاسکم"
ممنون ازحضورو
نظرارزنده شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.