<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ماه در چشمانِ تو جای دارد...

 

" فی عینک...؛

در چشمانت

خلاصه اندوه انسانهاست..."

.

.

نزار قبانی


نظرات 8 + ارسال نظر
میم! پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1398 ساعت 12:09 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

بعله بعله...با نظرتون من باب مساله ی اموزش زبان عربی از طریق مکالمه موافقم
بعضی وقتا ، اهنگ عربی گوش میدم و شاید کمک کنه به این امر
چند وقتیه چند تا دوست اذری زبان پیدا کردم...هر از گاهیی جملات اذری ازشون طلب میکنم و یادداشت میکنم تا بلکه در حد احتیاج روزمره بتونم اذری رو صحبت کنم

آفرین دکتر میم جان.حالا از هر زبانی یک کلمه یا چند کلمه انتخاب کن،وبرای خودت یک زبان بساز.میدونید؟گاهی وقتا آدم یه جاییه و
میخواد یه چیزی بلند بلند بگه!
شاید آدم دلش نخواد دیگران بدونن.واین زبان کاربرد خوبی داره.تا بیان ترجمه اش کنن ،کلی زمان میبره و
بی خیالش میشن.سوالم پرسیدین بگین لحجه ی اختراعیه خودمه
مثلا من واسه دوستم نوشتم؛انته خوشی مرطوب!مه نازی گیانم.
میتونین ترجمه کنین؟دِ نه که نمی تونین

مسعود سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 01:46 http://fromfutilitytohumanity.blogsky.com/

نزار قبانی به نظرم یکی بهترین شاعرها در زمینه شعر عاشقانه هست

من کتاب شعری ازش نخوندم اما همین چند شعری ک خوندم گواه این ادعا هست

دقیقا...؛گواه ادعا تون درست هست

میم! سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 00:59 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام و درود خدمت شما ، حضرت باران
امیدوارم حالتون خوب و خوش باشه
طاعات و عبادات تون قبول درگاه حق تعالی

نزار قبانی...نزار قبانی...نزار قبانی...
آهنگ نامش را دوست دارم
همچون سمفونی ای زیبا
همچون رنگین کمانی پس از باران بهاری

با اقتباس و تقلب از روی شعر دوازده شاخه گل سرخ بر گیسوان بلقیسِ نزار قبانی برای بلقیس الراوی

نزار رو خیلی دوست دارم...کاش زبان عربی م رو تقویت میکردم و میشد از شعرش به صورت مستقیم و بدون واسطه لذت ببرم...

احوالات تون بهاری
التماس دعا

سلام و درود و بیکران سپاس ها؛دکتر میم جان

فدای محبتت تون.الحمداله خوبم.خیلی مرسی از احوالپرسی و
دعایی که در حقم کردین
خدا حفظ تون کنه و
درخیر و رحمت همیشه پیش روی شما گشوده باشه

نزار ... نزار ... نزار....
رپ رپه ی تشت لاکو کان
همچون سمفونی ای فولکلور
همچون لای لای نوادگان و
همچون قوس و
قزهِ سپس های وارش باهاری

با اقتباس از نزارو
دکتر میم و
خودمُ الراوی

واسه قویت زبان باید با عرب زبان گفتگو کنید.خوب گوش بسپرید.فن و لحن بیان مهمه.هاچین عربی تقویت کردن نیست که.وبعد؛خیلی وقتها من شعر عربی و کوردی می خونم .شاید دو کلمه .دو واژه اش رو متوجه میشم.ومابقی واژگان شعر رو،نه. ولی باور بفرماید به صورت مستقیم و بدون واسطه لذت می برم.که اگه اونو ترجمه اش کنند.گمون نکنم اینجور لذت و
خوشی برد

مچکرم.احوالات شما هم باهاریِ گل و
بلبل
محتاجیم به دعا
مرسی از حضور شما

بهامین دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 14:04

سلام باران جانم
نماز روزه ات قبول

سلام به روی بهتراز ماهتونجانت سلامت و
دلت خوش بلامیسر
ممنون عزیز دلم
راستش چندین ساله که به تشخیص دکتر روزه داری
رو ممنوع کرده.ولیکن هیچ وقت سحرهایی رو که به اتفاق مردشریف و
مامان ؛اجی و
دایی جان و
ننه.هیچ وقت این سحرها رو فراموش نمی کنم.سحرهایی که وقت وضو مبهوت ستارها می شدیم و
همه حواسم مون پی اون ستارهه سحرهایی که برف بودو
همسایه هرچقدر استارت زد ،ماشینش روشن نشدو
مردشریف سحر نخورده رفت و
اذون وگفتن و
برگشت.
دلم واسه صدای آقاجان تنگ شده.وقتای سحر،بلند میشد و
چند خوردی چرب و
شیرین و
بداهه می خوند و
لپ اجی رو می کشید
عههه.چقدر حرف زدم
نماز روزه شما قبول عزیز دلم

مهرداد دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 12:14

هممم
کاری به متن و شعر ندارم
این رنگ چشم الان عسلیه؟

همممممم کتک کاریم نکنید عاشق چشمای عسلی ام :))

کتک کاری
ها کاکو گیان.ازنظرمن این رنگ چشم عسلیه و
شبیه ی چاوان و
مژگانه مامانمه و
خیلی دلتنگ شونم و
چشای مردشریف هم ؛به ایشان رفته ولیکن خیلی ممنون از لطف تون و
درود خدا برشما

کاکتوس یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 19:35

پیام

اندیشه نگار 
97/2/23

+ قبل از خواب؛
به دریا بیندیش،
به صدف ها که با هر موج
به خانه ای جدید خواهند رفت،
به دنیایی دیگر،
به ساحل ، به باد ؛
به شن و ماسه ای که رد پایی آشنا را قاب خواهند گرفت و از مهتاب شب،
تا گرمای صبح، خواهند برد؛
قبل از خواب، 
به رهایی بیندیش،
به قطره ، 
به نسیم ، 
به پرواز مرغ ها و نغمه ای غریب ، 
قبل از خواب ،
به دریا بیندیش،
به او...
به رود...
به چشم هایش...... 

شاعرش نمیدونم کیه
ولی خیلی قشنگه

وهنگامی که
تابستان بیاید
همانند ماهیان
در دریایِ چشمانت
شنا خواهم کرد...
.
.
.
تکرار میکنم؛
قبل از خواب
به دریا بیندیش
به صدف ها که با هر موج
به خانه ای جدید خواهند رفت،
به دنیایی دیگر
به ساحل،به باد؛
به شن و ماسه ای که رد پایی آشنا را قاب خواهند گرفت و
از مهتاب شب،
تا گرمای صبح ،خواهند برد؛
قبل از خواب،
به رهایی بیندیش،
به قطره،
به نسیم،
به پرواز مرغ ها و
نغمه ای غریب،
قبل از خواب،
به دریا بیندیش،
به او...
به رود...
به چشم هایش...
.
.
کاکتوس جان؟
وقتی خواندم ،
"به چشم هایش"...
رسیدم به پنج سالگی هام.
کنار سر چشمه ی جوشان !
"که در انتهای خود به قلب زمین می رسد"
می شنوین؟جوشش سر چمشه رو؟
..پیش به سوی مهربانی مکررِ آبی رنگ...

کاکتوس یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 18:59

فرهادم اما چند سالی دیر فهمیدم
افتاده دست دشمنانم قصر شیرینم
این حجت اشرف زاده هم همش غمگین می خونه ها

درود و
سپاس
ریتمشُ دوست داشتم و
بچینمت بچینمت؛بامزه بود

بهار یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 18:20 http://bahargoli77.blogfa.com

سلااام ای کهنه عشق من

سلااااام بر روی ماهِ تو؛عزیزِ دل سلام از ماست:****

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد