<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

بدون شرح!

نظرات 9 + ارسال نظر
یوسف شنبه 9 شهریور 1398 ساعت 16:37 http://www.aghghalaysy.blogfa.com

شنا بلد نیستم

منم بلد نیستم.والبته هیچ علاقه ای ام بهش ندارم.فقط تماشای شنای دیگران رو دوست دارم

Sabireh جمعه 8 شهریور 1398 ساعت 21:59 http://Yebargesabz.blogsky.com

beny20 چهارشنبه 6 شهریور 1398 ساعت 12:34 http://beny20.blogsky.com

چقد توی آب این حالتو دوس‌ دارم

یه جور انگار رها شدن باشه ،
حسه آزادی ، حسه آروم شدن ،
واو عکس بسیار دلی و خوبی بود

چ خبر بارانی ؟
رو به راهی ؟
همچی‌ اوکیه ؟

اگ آره پس بخند برامون

بله،حس رهاشدن،حس آزادی،حس آرامش،
رها رها رهامن...


خبر سلامتی،
الحمدالله،بله.روبه راهم.
شکر خدا بله.راضی ایم به رضای خودش.ان شاءالله که خیرباشه

به روى چشم

ممنون از حضور تونمرسی که اشکمُ جاری کردین

مهرداد سه‌شنبه 5 شهریور 1398 ساعت 21:42

ان‌شاءالله که بهبود کامل حاصل شده باشه

خیلی ممنون از لطف تون کاکو
سلامت و سرافراز باشید همیشه ؛ بلامسیر

کیهان سه‌شنبه 5 شهریور 1398 ساعت 15:42 http://Mkihan.blogfa.com

ابجی گلم حالت بهتر شده؟سلامتی همیشگی ات ارزوی من است.
بهترینها را برات ارزو می کنم.امین

سلام بر شما امیر کیهان برار عزیز.شکر خدا بهترم.ممنون از احوالپرسی وحضور عزیزو
گرامی شماخیلی مرسی امیر کیهان برارجان

لبخند ماهلام سه‌شنبه 5 شهریور 1398 ساعت 14:44

سلام بارانم
خوبی خانمی؟
دلمون برای اجازه خانمهایت تنگ شده.
چرا نیستی؟

سلام به روی بهتراز ماهتون
الحمدالله خوبم.مرسی از احوالپرسی شما

اجازه خانم؟
لطفا سرتونو بالابگیرین دلمون واشه
فصل فصله استراحت شما عزیزانِ و
منم اون طفل گریزپایِ مکتب شدم تنبل شدم خانم.تنبل گیلان
لختی مریض شدم.لختی عصبی شدم.میام وبلاگ شما و دیگر دوستان،پست ها تونو می خونم.انگار موش سر انگشت خورده .والبته چند بار کامنت نوشتم.بعد اومدم دیدم تایید نشد.خوب که دقت کردم،دیم کامنت نوشتم.ولی یادم نیست تایید شدن؟یعنی عدد ارسال نظر رو نوشتم؟به گمانم درشرف زول حافظه ام

ان شاءالله خدمت می رسم کلی پرچونگی میکنم و
سرآخر بفرستینم دفتر
اجازه خانم؟چه لاغر شدین شما که تو مود رژیم نبودین
اجازه خانم

donya دوشنبه 4 شهریور 1398 ساعت 21:13 http://www.bloodorange94.blogfa.com

سفر به خیر گل من که می روی با باد


ز دیده می روی اما ، نمی روی از یاد




کدام دشت و دمن؟یا کدام باغ و چمن؟

کجاست مقصدت ای گل ؟ کجاست مقصد باد؟




مباد بیم خزانت که هر کجا گذری

هزار باغ به شکرانه ی تو خواهد زاد




خزان عمر مرا داشت در نظر دستی

که بر جبین تو نقش گل و شکوفه نهاد




تمام خلوت خود را ، اگر نباشی تو

به یاد سرخ ترین لحظه ی تو خواهم داد




تو هم به یاد من او را ببوس ، اگر گذرت

به مرغ خسته ی تنها دلشکسته ای افتاد




غم «چه می شود؟» از دل بران که هر دو عنان

سپرده ایم به تقدیر «هر چه بادا باد»




بیایم از پی تو ، گرد باد اگر نبرد

مرا به همره خود ، سوی نا کجا آباد

#حسین منزوی

پاییز کوچک من
پاییز کهربایی تبریزی هاست
که با سماع باد
تن را به پیچ و تاب جذبه
تن را به رقص می سپرند
وبرگ های گر گرفته
که گاهی با گردباد
مخروط واژگونه ای از رنگن
وگاه ماهیان شتابانی
درآب های باد....

پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگ هاست
با یکدیگر
تا من نگاه شیفته ام را
در خوش ترین زمینه به گردش برم
واز درخت های باغ بپرسم
خواب کدام رنگ
یا بی رنگی را می بینند
در طیف عارفانه پاییز؟


::
ممنون از حضور سبز شما،دنیا بانو جان

donya دوشنبه 4 شهریور 1398 ساعت 21:10

زیبابینی عزیزم ❤
سپاااااااس ازحضورت مهربونم

تک تک لحظاتت قشنگ

فدای لطف و
حضور عزیز شما
ممنون از حضور و
نظرات شما

فدای شما،دنیا بانو جانهمه اوقات شما بخیرو
خوشی بلامیسر

دنیا دوشنبه 4 شهریور 1398 ساعت 20:59

درود عالی نگری گلم

سپاااااس ازحضور سبزت


شادباشی وخوب

درود برشما دنیا بانوی عزیز
فدای محبت تون
سپاس از دعوت شما❤

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد