دیوانه جان!

 

 دیشب این بگو 

آن بگو ....:در نهایت،در دنیای تو ساعت چند است؟ تصویب شدو

برای بار چندم؟نمی دونم؟واقعا.بله میگفتم؛برای بار چندم تماشاش کردیم(:

.

.‌

.

دیشب وارش قشنگی می بارید.

.

.

.

دیشب به مامان زنگ زدم،خونه نبودن.

نمی دونم؟تا چه وقت؟ ازاین پهلو ب آن پهلو شدم و

کِی خوابم برد؟

که با استارت حاج خسرو بیدار شدم!

حاجی؟سر جد حاج خانوم محترمت، نصف شبی کجا می ری؟بگیر بخواب  پدربزرگم.

.

.

.

دیشب.

ده دقیقه بعد رفتن حاج خسرو.

رضا پیچید تو کوچه.

البته با آهنگ`  دیوانه جان`بابک مافی رسید تهه کوچه.

صد البته من که نمی دونستم خواننده اش کیه.همون یه تیکه اش رو به ذهنم سپردم،که صبح شد،بسرچم،تاترانه رو کامل گوش کنم.

که صبح شدو،

سرچ کردم:"شاید این دنیاست که می خواهد چشم تو بخواب من آید"

مش گوگل چرخیدو

چرخید:

لینگ ترانه لود شدو

کامل گوش کردم(:

.

دیشب.

مث دیشب.از لحن دیوانه جان گفتنش؛لبخندم گرفت:)

.

.

دیشب.

وقتی رضا.با اون حجم موسیقی و

سیستم صوتی  ماشینش پیچید تو کوچه،

بابا گیان خواب آلود و مایل به نون خِ  _یعنی تو خواب و بیداری گفت:بابا گیان؟اَنه مأرأروسیِ؟ومن رفتم رو ویبره خندو

هیچ نگفتم:که یعنی ولش کن بابا گیان:))

.

.

.

دی شب.

نانم کِی؟بوخوتم کی.شیمی  ولش چومان خوابِ بیدم(:

جفت چومان مچاله.

.

.

دیشب.

وقت پخش موسیقی فیلم رفتم رو پاگرد.

نسیم برگهای انار رو نوازش میکردو

عطرخوشی پیچیده بود.

ترانه رسیده بود،کیسه؟کیسه؟کیسه؟

.

.

.

دیشبُ ولش ،

لطفا خیلی خیلی خیلی،

مراقب خودتون باشید.

پ،ن؛منظور از رضا،همساده کناری مونه.