<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

....بلوا نکن ای دل...

 

              

 

           

باید کتاب را بست

باید بلند شد

در امتداد وقت قدم زد

گل را نگاه کرد

ابهام را شنید

باید دوید تا ته بودن

باید به بوی خاک فنا رفت

باید به ملتقای درخت و

خدا رسید....


#سهراب سپری!


پ،ن؛دلم یقه خودمو گرفته،که چی؟دلم یه پیاده رویِ طولانی میخاد!

گفتم،

یقه رو ول کن! چشم!

چیکار کرد؟یقه رومحکم تر مچاله کردو 

تاکیدا گفت؛دلم یه پیاده رویِ طولانی زیرِ خاکه بارون میخاد!

***

****

دیدین؟ روُ بعضی از شیرینی ها و

کیک ها؟خصوصاشیرینی دانمارکی  ؟پودر قند می پاچن؟ ما بهش میگیم؛"قندِ خاکه=خاکه قند" 

خاکه وارش!یا خاکه باران ،به همین سوزن ریز باران میگیم.

حالا  به دل دیوونه مون گفتیم،دالای لاما میگه،"برای اداره کردن خویش از سرت استفاده کن،وبرای اداره کردن دیگران،از قلب!"

می دونید چه جواب داد؟

بعد مکثی گفت؛"واسه من؟اداره اداره میکنی؟اونقده سنگ میشم،میزنم سرتُ میشکنم!!


*عنوان از حاج خسرو.یعنی حاج خسرو درای پیکانش رو باز گذاشته،جعبه ابزار برداشه و

دل روده موتورپیکان ریخته کف کوچه و

خانم هاید،با اون حجم هوای تروتازه ی درجریان هستن ،که حاج خسروعه دیگه،  اینه که این وقت صبحی،مشغول خوندنِ،ترانه ی "راوی" شدن و

کوچه بن بست ما و

گه گاهی صدای افتادن آچار ها و

صدای حاج خانم ،که اومدن دم درومیپرسن،حاجی چیزی لازم ندارین!؟

حاجی ام اخم هاش توهمه،ولی به قول اجی، با صدای حاج خانم تو دلش انار شاوارِ(انارترک برداشته شیرین)به روش نمیاره! و

حاجی مارو رنگ نکن!جون حاج خانومت سریع موتور جمع کن و

برو که وقت غن ناهارِ!نگذره!


+هفته پیش بابا گیان،حدود شیش تا پیچ جلو در حاجی پیدا کردو

ریخت تومشتش و

به حاجی تحویل داد!

حاجی خوشحال،که مرسی حواست بودو

همه اش حاج خانم مقصرِ.که  وسط آچار کشی میادو میگه،

میگه حاجی!دنیا یادم میره و

پیچ ها رو یک خط درمیون می بندم*__*