<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ما اشکهامان را فشاندیم...

 

 .....

اما غروبی هست در بیرون و

صداها مرغ بی نام

(شاید کبوتر ها و شاید چلچله ها)

در آسمان پرواز دارند

ما در غروب نامهامان اشکهامان را فشاندیم....



#رضا _براهنی


.

.

.

.

.

.

گفته بودم پنجره ها رو خیلی دوست دارم....

یادمه :

نگفتم،

سایه ها شونم خیلی دوست دارم.....


گفته بودم درخت ها رو خیلی دوست دارم..،،

یادمه :

نگفتم:

سایه هاشونم خیلی دوست دارم....


نگفتم بهتون!؟

یه شبِ مهتاب،

ماه بود تو حیاط،

سرشاخه ی ناااااار،

تادم سحر،

سایه اش رو دیوار

تاب می خورد تو باد ...

_و نگذاشتن بخوابم /:یعنی همین جور:) خیره  به  دیوار اطاق بودم و

فردا روز _منه  گنگِ خواب آلود _وخانم معلمی که_خدا پدرهتی کینگ  رو بیامرزه ... :-|

***

***

وقت تماشای غروب،

جناب معتمدی می خواند:آرامِ من/بمان کنارم /بمان.....بنگر مرا؛که می دهم بی تو ،جان/هرجا روم:تو سایه ای از منی/تو غمگسارم ..تو،دنیای منی/دریایِ من/ز موج گیسوی تو/روانه ام سوی تو/تمامِ من ،تو/ای ماهم:به چشم من نگاهی:تا باران به جان من ببارد:می خواهم نفس: که درهوایت:نایی بر نوای من ببارد:

چشمانِ تو،

چشمه یِ امید است:ومن خواندم:وشمس وضحاها/سوگند به خورشید و

تابندگی اش/سوگند به ماه ،چون پی خورشید رود/سوگند به روز ،چون زمین را روشن گرداند/سوگند به شب،چون پرده برآن پوشد/سوگند به آسمان،وآن کس که آن را برافراشت/سوگند به زمین،وآن کس که آن راگسترد....


.

.

.

ز دهکده های جهان من

بیراهه ها از سینه ی متروک گورستان غم ها

با شاهراه شهرها پیوند می یابند

ما اشکهامان را فشاندیم

ما.....

.

.

.