<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

با تو باشم وسعت دل بگذرد:از عرش هم...

             



وقتی کلمات ناتوانند،

بگذار تو را با سکوت بگویم...."



*دوست داشتم:یه تابلو از تصویر بالا داشته باشم.بعد:دستمُ بزارم زیر چونه ام:خیره به دیوار و

غرق در رویاشم.بله،صدالبته که،متبسمِ در سکوت و

عبودیت طور*_*


*مادر بزرگ یه بوته رُز صورتی تو حیاط داشت.که هرکجااااااا،فکرش بکنید:که تو دیدو

خوش منظر باشه:قلمه اش رو زده بود.دستش سبزو

گرم بود.به عبارتی ،یا به قول همه ی هم ولایتی ها،دست به چوب خشک میزد:سبزمیشد:)

(ممنون.خدا اموات شما رو هم بیامرزه...)

مثال؟در اطاق رو بازمیکردی،می اومدی روی ایوان:با گل و

بوته:چشم تو چشم میشدی.(:


مثال؟گوشه ی باغ سبزیجات،پدربزرگ توت فرنگی کاشته بود.فصل توت فرنگی...:به ام گفته بود،یک روز درمیون بیاو

میوه هارو بچین.وسعتش زیاد نبود.نیست که باید مراقب بود،که خدای نکرده،بوته ای لگدمال نشه،آدم خسته میشد.مثلا  بعد گشتن لای و

میون بوته توت فرنگی ها،

دلتون خواست ب ایستین:فکرکنید؟تو دست تون یه کاسه اس،که دومشت توت فرنگی چیدین و... می ایستاین ..که لختی بیاسایین و...،

که بوته ی متبسم و

 پُر غنچه ی رُز صورتی :غافگیرتون میکنه...(:)


مثال؟

نه دیگه.حوصله ام نمی کشه مثال بزنم،که مثلا تهه باغ آلوچه،پرچین باغ انارو

ازگیل:سر همون شالیزاری که میره دالان اقاقیاها...

یکی یه بوته گل رُز بودو

چقدر خوش منظرو

قشنگ آب و

شونه کرده بود.بله،یعنی حرص شده و

شیک پیک.

وهیچ کسی بجز من:حق چیدین گُلُ نداشت و

منم ندرتا گل می چیدم ....

والبته که:به گمانم گُلی که تو تصویر بالا هست رُز صورتی نباشه!که انگار گُله گلابه و

ازخونه ی خاله سکینه چیده شده و

چقدر ام دوست دارم،لنگه ی این تابلوعه رو داشته باشم:|