<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

عنوان ندارد!

نظرات 9 + ارسال نظر
donya پنج‌شنبه 7 آذر 1398 ساعت 22:01

به به

عاااالی

سپااااس

مهرداد پنج‌شنبه 7 آذر 1398 ساعت 13:54

قشنگه
می‌دونید همیشه خدا اولین چیزی که تو ذهنم می‌اد اینه که چه قدر طرف وقت صرف کرده و زحمت کشیده تا این رو تدارک دیده.
نشون دهنده کدبانو بودنه ها ولی چه کنم اینجوریم دیگه
به ای خاطر همیشه وقتی مهمون می‌شم می‌پرسن چی درست کنیم می‌گم هرچی دوست دارین و ساده باشه.

تونیش افکار قشنگ تره کاکو گیان

کله پوک چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 18:20

"دادا کوچولو بود میگفت:بیس کوئیز میخام"

ای جانم
ان شاءالله عاقبت بخیر شه


آشپزی بلد نیستم ولی املت پختن کاری نداره که
البته املت معمولی
وگرنه املت حرفه ای که خب بلد بودن میخواد

جان ت سلامت و
دلت خوش:بلامیسر

الهی آمین..ان شاءالله...

خیلی ممنون از دعایی که درحقش کردیوهچنین خودت و
همه ی ما...

همین معمولیش رو بلدی،به قول اجی،من هفت بار کلاهمو میندازم هوا

همیشه سلامت و
سرافراز باشی

مترسنج چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 16:51 http://dar300metri.blogsky.com

ستاد اذیت و آزار گرسنگان

حرف حساب جواب نداره

+جسارتا اگه به ساعت پست دقت کنید،ولایت مون ،همین ساعت بساط غن ناهار(میان وعده قبل نهار)،یا قن ناهار محیاست . این پست به هوای قدیم ها و
حاظر کردنش بود .

صبیره چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 16:29

به به

دلتون نخواد
واینکه:عزیز دلین

کله پوک چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 14:57

کاش زودتر کارم تموم شه برم املت بپزم بخورم بدجور هوس کردم

خدا وقت:خسته نباشی.
خوبه که آشپزی بلدی ،نوش جونت

کله پوک چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 14:56

سلام
دلم خواست
صبحونه خودتونه؟
املته؟ چیه؟

سلام
عههه.ببخشید ،خیلی خیلی ببخشید
نه،تصویر از نتِ.
املت و
چای و
هندونه و
بیس کوئیز=بیسکوئیت.دادا کوچولو بود میگفت:بیس کوئیز میخام:

کاکتوس چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 13:24

عکس خودش گویا هست دیگه
گشنم شد

الهی
خیلی عذر میخام،خیلی ببخشید

حمیدرضا چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 12:24 https://hamidhavaeji.blogsky.com/1398/09/05/post-3/

ای خِداااااااا

عکس های خیلی قشنگی می گذارید.

من خیلی دوست دارم صبحانه ام رو کنار اجاق چوبی بخورم. خیلی دوست دارم وقتی هوا سرد و مه آلوده بیام بیرون و آتیش روشن کنم. بعد یه صندلی بگذارم جلوی آتیش و بشینم و یه پتو هم بکشم روم.

دیالوگ قشنگی بود


خیلی ممنون از لطف تون


اتفاقا یه همچین تصویری ،
توی چرکنویس منتظر منتشر شدنه

خیلی وقته فرصت نشد،که آتیش روشن کنیم و...

شما فرصت کردین،حتمن همه ی این کارهای رو که به تصویر کشیدین.. انجام بدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد