<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

همین.

 خاله کوچیه به ام زنگ زد...

  گفت؛اجی براتون دلتاسیانی میکنه.گفتم،گوشی رو بده به اش.

گریه کردیم.حرف زدیم.خندوندمش و

بغض کردم.گریه کردم و

به اش قول گفتم،پنج شنبه میام و

می بینمتون.

(سالمرگِ خاله یک شنبه اس.)

دم غروبی رسیدیم ولایت .جای شما سبز،آسمون صورمه ایِ بلو بودو، 

سوسو ی ستاره ها دلچسب .....

اجی خوب بود.آقاجان بهتر بود....خاله خواب بودو

ماهارو که دید متعجب و

خوشحال شد....

دیدارها نو شدو

وقت برگشتن،تو حیاط قدری  سر به هوا،قدم زدم و

انگار یکی به ام گفته باشه،بیا سمت استخر...

تو تاریکی دوئیدم سمت  استخر و

نزدیکای درختِ نفس عمیق کشیدیم...

هوووم...

تو تاریکی یک دانه شکوفه پیدا کردم و....خوب نگاش کردم،دیدین؟بچه کوچولوها؟گریه میکنن؟بعد بند اومدن گریه ها...گوشه ی چشاشون؟خیسِ گریه اس؟که انگار؟یکی یک دونه اکلیل؟ هر گوشه ی چشمِ؟بعد پلک می زنن و

آدم دوس داره دو دستی لپ شونو بکشه و

توام لپ کشی بگه؛جاااان.

به اش گفتم؛خدا وکیلی دلتاسیانی هامو،  در بینهایت خودش ضرب شن...حاصلش   اون غزل و

اون بیتِ...؛"این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم."میشه.

انگار همین جور:) به ام نگاه کرد و

پلک زد. به اش گفتم.که اونم فدای سرت؛زور معطراحوالِ که م ...

همین جور که بوییدمش و

بوسیدمش و؛یه عکس ازش گرفتم و

به اش گفتم،مهر می ورزم و

امید که این فن شریف؛چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود.

سرآخرم گفتم؛لطفا گیان ووژت و

گیانِ زور خوشه ویستت؛گیانا.

*کهن دیارایِ داریوش.