ای زگندمزارها سرشارتر...

پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1399 ساعت 13:24 http://Shadi-shadi .blogsky.com

روی تمام آینه ها ردّ ِ پای توست
هر گُل، بهارِ کوچکی از چشمهای توست

دارد دوباره معجزه ای روی می دهد
تعبیرِ آن شکفتنِ گُل در هوای توست

وقتی که خنده ی تو وزیدن گرفته است
یعنی نسیم، خاطره ی آشنای توست

دریا ، عمود روی زمین ایستاده است
این موجها روایتی از انحنای توست!

سمتِ دلِ تو شرجی و باران و جنگل است
این فصلها، حکایتی از استوای توست!

شعرِ سپید در تن تو وزن می شود!
این سبکِ شعری از قلم نوگرای توست!

برقِ تو قلبِ شاپرکان را گرفته است
دنیا اسیرِ جاذبه ی کهرُبای توست

مثلِ بُخار برتنِ شب نقش بسته ای
روی تمام آینه ها رد ِ پای توست!

درود بر شما شادی بانوی عزیزدل
خیلی ممنون از حضورسبز شما

دنیا غلامی

چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 ساعت 11:36 http://www.bloodorange94.blogfa.com

درود دعوتی گلم

درود و سپاس عزیزم

مترسنج

دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 ساعت 23:09 http://dar300metri.blogsky.com

کامنت پست بعدی رو هم که بستین. یعنی هیچی نگیم دیگه

بی تعارف عرض میکنم؛خیلی ام خوشحال میشم نظرات ارزشمندِ دوستان بزرگواری چون شما را می بینم و میخوانم .
سپاس از شما و همه ی دوستان عزیز .خیلی ممنون که وقت میگذارید

مترسنج

دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 ساعت 23:07 http://dar300metri.blogsky.com

چقدر برا این پست کامنتای سنگین گذاشتن. بحث فنی، و تخصصی شده.
استفاده بردیم

خیلی ممنون ازتوجه و
لطف بسیار شما

مترسنج

دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 ساعت 23:06 http://dar300metri.blogsky.com

سلام
دیشب دسترسی به بلاگتون قطع شده بود...
فکر کردم مث بعضی بلاگرا یهو رفته باشین

وعلیکم سلام آقای مترسنج عزیزراستش متوجه شدم،۴۸ ساعتی میشه که،دسترسی به بعضی از بلاگا، قطع و وصل میشه.که اینجاهم جزء همون بعضی ها بوده

گیله مرد

دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 ساعت 15:25

رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیمى بوزید
که سراپاى پر از عطر و صفا کرد مرا

نازم آن دوست که با لطف سلیمانى خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا

فیض روح‌القدسم کرد رها از ظلمات
همرهى تا به لب آب بقا کرد مرا

من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهى
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا

در شگفتم ز کرامات و خطاپوشى او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا

دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانى آن دوست ندا کرد مرا

زین دعاهاست که با این همه بى‌برگى و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا

هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضى که عطا کرد مرا

سپاس از حضور همیشه عزیزتان.
سلامت و سرافراز باشید همیشه
❤

گیله مرد

دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 ساعت 15:19

امشب طلب عشق زِدلدار کنیم

شیطان رجیم را سر دار کنیم

امر فرجش اگر مهیا باشد

این ماه کنار یار افطار کنیم(انشاالله)

( حسین وکیلی زارچ )

❤
درود بر شما گیله مرد عزیز

کیهان

شنبه 6 اردیبهشت 1399 ساعت 13:35 http://mkihan.blogfa.com

مرسی برای همه چی......
خوب باشه اخم نکن تو هم بیا

قربان محبت شما

معمولا مادرا و مادربزرگا میخواستن جایی برن،یه چوب دستی باخودشون حمل می کردن،که هم عصای راه بودو
هم صلاح راه.که خدای نکرده،گرگی،سگی بهشون حمله کرد،محکم بزننش.وقتی ام خونه بودن،ترکه انار داشتن.که بچه ها حواسشون باشه و شیطنت میطنت یوخ.من ام عادت دارم،باخودم چوب دستی داشته باشم.البته بهترِ مثل مادربزرگ پسرعمه محسن(باشماهم سن ساله) ترکه انار داشته باشم.که نه محسن شیطانی کنه،نه نامزدش.که گویا تا محسن میخواست با نامزدش دست بده و احوالپرسی کنه.که مادربزرگه یکی محکم می زنه در کتفش و
میگه،لعنت خودا برجان شیطان رجیم!

باشماق

شنبه 6 اردیبهشت 1399 ساعت 09:26

✍
ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ١٩٥٠ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ، ﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺷﻠﻴﻢ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﻰ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺣﺪﻭﺩ ٤٥ ﺗﺎ ٦٠ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ، ﺑﺮﺍﻯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ . ﺑﺨﺶ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ .
ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺣﻴﻪ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﺎﺭ ٩ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻏﻴﺮﺍﻫﻠﻰ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﺪ .
ﺩﺭ ﻛﻮﻟﺴﻴﻮﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﺩﻳد بسیار ﺑﺪﻯ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ .
ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺍﻣﻦ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ بوﺩ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻫﺎﻳﻰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻯ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﻴﺸﺪﻧﺪ
ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ٥٠ ﻣﺘﺮﻯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺳﻘﻮﻃﻰ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻣﻦ ﺑﻮﺩ . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺳﻨﮕﻰ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ .

ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ، ﻣﺤﻞ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﺟﺸﻨﻬﺎﻯ ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻡ ﺑﻮﺩ .
ﺩﺭ ﻃﻰ ﺍﻳﻦ ﺟﺸﻨﻬﺎ، ﻛﻪ ﻫﺮباﺭ ١٠٠ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﺭﺍﺯﺍ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪ، ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﮔﻼﺩﻳﺎﺗﻮﺭﻫﺎ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﮔﻼﺩﻳﻮﺗﻮﺭﻫﺎ، ﻛﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻰ ﺑﻪ ٢٢ ﺳﺎﻟﮕﻰ ﻣﻴﺮﺳﻴﺪ، ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ .
ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻡ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﺩﻧﺪ .
ﺩﺭ ﻃﻰ ﻫﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺸﻦ ﻫﺎ ﺣﺪﻭﺩ ٥ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻼﺩﻳﻮﺗﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﻣﻴﺮﺳﻴﺪﻧﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺟﺸﻦ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺤﻜﻮﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﻮﻧﺪ .
ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻡ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻫﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﺩﻣﻴﺎﻥِ تیره ﺑﺨﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
ﺩﺭ ﻛﻞ، ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ٥٠٠ ﺗﺎ ٧٠٠ ﻫﺰﺍﺭ ﮔﻼﺩﻳﺎﺗﻮﺭ، ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﻛﻠﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻭﺣﺸﻴﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ .
ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻌﻰ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺑﺸﺮﻳﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ، ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮﻳﻦ ﺑﻨﺎﻯ ﺍﻳﺘﺎﻟﻴﺎ، ﻧﻤﺎﺩ ﺷﻬﺮ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﺭﻭﻣﻰ ﺍﺳﺖ .
ﻫﻤﻪ ﺭﻣﻴﺎﻥ،ایتاﻟﻴﺎﻳﻴﻬﺎ ﻭ ﺣﺘﻰ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻴﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ . !
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ٢٠٠٧، ﺩﺭ ﻃﻰ ﻳﻚ ﻧﻈﺮﺳﻨﺠﻰ ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻳﻜﺼﺪ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ، ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺟﺰﻭ ٧ ﺍﺛﺮ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﺷﺪ .!!!
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ٢٠١١، ﻣﺒﻠﻎ ٢٥ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻳﻮﺭﻭ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻤﻴﺰ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭﻫﺎﻯ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻛﺎﺭ
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺟﺰﻳﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ، ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺷﺪ . ﻳﻚ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﺍﻳﺘﺎﻟﻴﺎﻳﻰ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ :

" تازﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﺭﻡ ﻧﻴﺰ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ".

ﺣﺪﻭﺩ ٦٠٠ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ، ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ .
ﺍﺛﺮﻯ ﭘﺮﺷﻜﻮﻩ ﺑﺎ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎﻯ ١٧٥ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺘﺮ - ٨ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻛﻞ ﺯﻳﺮﺑﻨﺎﻯ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ .
ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺳﻨﺪﻫﺎﻯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻜﺎﺭ - ﺧﺸﺖ ﻫﺎﻯ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ - ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻫﻴﭻ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ، ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﻭ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﺮﺍﻳﻂِ ﻛﺎﺭﻯِ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﺛﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﺮﻯ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻧﺪ .

ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺩﺭ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﺟﺸﻨﻬﺎﻯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﻭ ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ، ﻛﻪ ﺭﻳﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﺷﺘﻰ، ﻣﻬﺮ، ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ ﺩﺍﺭﺩ، ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻴﺪﺍﺷﺘﻨﺪ .
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺎﺭﻩ ﻫﺎﻯ ﺣﻚ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﺩﻳﻮﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﺳﻨﮕﻬﺎﻯ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺟﺸﻨﻬﺎ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻣﻴﺘﻮﻟﻮﮊﻯ ﺯﻳﺒﺎﻯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰاست.

درتصاویرحکاکی شده برسنگ نبشته های تخت جمشید ،
هیچکس خشمگین وعصبانی نیست،
هیچکس سوار بر اسب نیست،
هیچکس رادرحال تعظیم نمی بینید،
هیچ زمان برده داری در ایران نبوده،
درمیان این همه پیکر تراشیده شده، هتا یک نقش،تصویر وچهره ی برهنه وجود ندارد.
ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻣﺮﻛﺰ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ، ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ واپسگرایان ﻭ ﺑﺮﺧﻰ ﻣﺪﻋﻴﺎﻥ ﺭﻭﺷﻨﻔﻜﺮﻯ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﺛﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻨﺮﻯ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻏﻴﺮﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﻧﺎﺑﺨﺮﺩﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ 32 ﻫﺰﺍﺭ ﻟﻮﺡ ﮔﻠﯽ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻥ ﺷﺮﺡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎﯼ ﺑﺎﺷﮑﻮﻩ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰﺋﯿﺎﺕ ﻣﺜل ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﻧﻮﻉ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭند ﭼﻪ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ،
ﻣﻠﺘﯽ ﻻﯾﻖ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﺍﻋﯿﻪ ﺩﺍﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻔﺘﺨﺮﻥ ﻭ ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻟﻌﻦ ﻭ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺳﺘﻢ ﺟﺒﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﯿﺪاﻧﯿﻢ.
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻫﯿﭻ ﻣﻠﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﻣﻠﯿﺖ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺧﻮﺩ ﻧﺒﺴﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻳﻢ.
ﺩﺭ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ کاسه ﺳﯿﺼﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﮐﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭلی ﻣﺎ ﺗﭙﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﻫﺎﯼ 7000 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻣﺪﻧﯿﺖ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ آﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﻮﺩﺭ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﻣﻲ کنیم !!

ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎ!!!

ﺗﻔﺎﻭﺕ( ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ‏) ﺑﺎ( ﮐﻮﻟﻮﺳﯿﻮﻡ)؟؟

"اهورا مزدا این کشور را از لشکر دشمن و از خشکسالی و از دروغ پاس دارد"
"داریوش یکم"
تفاوت تخت جمشید با کولوسیوم از زمین تا به آسمان است.
ما جزء ملتی هستیم که،بعد انقلاب به دنیا اومدیم.به امون گفتن،یه عده کله پوک های افراطیونی بودن،قصد تخریب تخت جمشید رو داشتن،که مردم و استان دار وقت و آیت الله طالقانی مقاومت کردن و این امر ناکام ماند.
تفاوت معماری تخت جمشید با کولوسیوم این است که،تخت جمشیدکاخ بود.کولوسئوم یک تماشا خانه در شهر رم ایتالیا.

تصور بفرمایید،دم غروبی،دراین تماشاخانه با آن پیشینه ی عجیب غریبی که به تصویر کشیدین،باظرفیت ۸۰۰۰۰ نفردرسکوت قرنطینه ای و اضطراب...نشسته اند و
ملانی بایستدو بخواند؛

در جهانی به خواب می رویم
ودر جهانی دیگر گون بیدار می شویم
ناگاه،دیزنی افزون فرو مینهد
پاریس از شور باز می ایستد
نیویورک دیگر بر پا نیست
دیوار چین برج و باورنیست
و مکه تهی ست
آغوشها و بوسه ها تیغهء مرگند
و گریز از یار و والدین
نشانه مهرورزی است
یکباره می بینی زیبایی و زور و زرها
بی ارزش است
و نمی تواند اکسیژنی را
که برایش پرپر می زنی فراهم کند
هنوز جهان
زندگی و زیبایی خود را داراست
اما انسان را به قفسی واسپرده است
تو گویی
پیامی برای ما دارد
به شما نیازی نیست
آب ،خاک،آسمان و هوا،بدون شما سرپاست.
پس اگر باز آمدید
به یاد بیاورید که
مهمان منید
نه سرور من

.
.
.
خب.من باخوندن شعر ملانی گریستم ،وبه خداوند پناه بردم.

باشماق

شنبه 6 اردیبهشت 1399 ساعت 09:20

با درود
شرکت کشت زرع ایران اسرائیل در زمان رژیم قبل در منطقه سرپل ذهاب فعال بود خوشه های گندم آن دو برابر حال بود
وقتی سبز می شدند چقدر لذت داشت بین آنها دویدن و پنهان شدن

درود بر شما

سرپل ذهاب رو خیلی دوست دارم.ممنون بابت به تصویر کشیدن دوئیدن و پنهان شدن لای گندمزار.ولایت ما گندم نمی کارن.پدرم میدونه بوته های گندم رو خیلی دوست دارم.وقتی میخواد تغضیه ماهی های گرمابی رو بریزه تو استخر،یه مشت دور اطراف استخر،گندم می پاچه.ازاون یه مشت،چند بوته سبزمیشه و
خوشه دارمیشه

کیهان

شنبه 6 اردیبهشت 1399 ساعت 09:13 http://mkihan.blogfa.com

آها فهمیدم شبیه صورتی است
به هر حال مرسی ولی اون رنگ غروب بنظرم نارنجی باشه؟نیست؟
...
مرسی
ببینم الان اونجا هوا چطور؟
اوضاع کرونا مرونا چگونه است!
ظاهرن تا حد زیادی اونورا کنترل شده خدا را شکر
البته بنظرم در خوزستان تعداد تلفات ما در اثرنوشیدن الکل صنعتی بسی بیشتر از تلفات در اثر کوروناست
به قول دوستی می گفت کرونا را بی خیال شیم جلوی مصرف الکل صنعتی را بگیریم

منظور ابرهابود.که ارغوانیِ ولی نه.نارنجی نیس که

هوای اینجا هم اکنون بارشی است.ازدیشب،پری شب،دیروزی و پری روز تاحالا بارونیِ.البته توام رعد و برق هایی که،نماز پنج رکوعی برما واجب شد.

ما خیلی شرمنده ی پزشک ها و پرستارهای عزیزمون هستین.بخدا.
کنترلش رو نمی دونم.فقط می دونم برگشت کرده،وتاکید کردن،بیشتر مراقب بچه ها باشید.
چند روزی ام میشه،به شدت اتوبان و کوچه و خیابان و...به شدت شلوغه و مسافرها سرریز شدن.البته گویا ورود به گیلان ممنوعه.منتهی مراتب هرکسی یه آشنایی لوشان و منجیل داره.تماس میگیره هماهنگ میکنه و
اجازه ی ورود به اش میدن.مثلا اجازه ی ورود به دخترعموم رو نمیدادن.داداش بزرگه اش،رئیس پاسگاهه وخودش رفت منجیل،خواهرشو آورد
این ازاین.
ببین امیر برارجان.همون جوری که پیامبر رسول بود وگفتنی هارو گفت.پزشک ها و پرستارها م گفتنی ها رو گفتن.پیامبراعظم هیچ وقت نگفت،نماز بخونید دندوناتون پوسیده نمیشه.گفت النظافتومن ایمان.میتوان با چوب انار مسواک زد،و بعد به مفروضات پردازید.
جای حرفی دیگه نمی مونه و
صلاح کارخویش خسروان دانند.ولیکن با کرونا و الکل صنعتی راحتش شون میگذاریم

کیهان

شنبه 6 اردیبهشت 1399 ساعت 08:12 http://mkihan.blogfa.com

راستش باران جان من بعد از این همه سال هنوز بعضی رنگها را نمی شناسم
مثلن همین کبود و ارغوانی !!
البته کبود فکر کنم نوعی رنگ آبی باشد ولی ارغوانی...

شیمی جان بی بلا
بله،رنگ یاقوت کبود همون آبی قشنگه اس.البته من به اش میگم،آبی بنفش.ولی رنگ ارغوانی؛ما را که چهره مثل غروب ارغوانی است/اندوه فصل حادثه در ما نهانی است/مانند باد در رگ صحرا شناوریم/زیباترین نشانی ما بی نشانی است.....

مهرداد

جمعه 5 اردیبهشت 1399 ساعت 23:55

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم

دو گندم هاااا.خدا بگم آدم رو چی کار نکنه
همش به خاطر همین بوده ها

عجب شعری گفته روم کرونا زده

به به. غزل ۳۴۰ حضرت حافظ. تعبیرش تمجید امید بخشی داره.از صبر و امید و توکل میگهالهی به امید تو.

به قول بابام ای کاش آدم انسان بود

ها کاکو

سپاس از حضور و توجه شما