در ادامه ی پست قبل!

" ستایش خدایی را که با من صبوری 

می کند

گویی هیچ گناهی ندارم . . ."

 

♡والنجم  و الشجر یسجدان...

♡ درخت مثل آدمی زاد جُون داره،احساس داره؛برکت داره. . . 

بله.داشتم عرض می کردم.الحمدالله رب العالمین حال احوال آقاجان رو به بهبودیِ.از خوبی آقاجان،شکر خدا مردشریف ام  حالش خوبِ.... 

والهی شکر....قدری ارامش به خانواده ها برگشته...

البته که آقاجان کوید۱۹ نگرفته.چند روز پیش ..._ از پله ها قِل خورد...رسید وسط حیاط...وقتی ام به خودش اومد:سَر و صورتش؛دست و پاهاش زخمی و کبود شده بود و ...نای بلند شدن نداشت...

با تماس خاله کوچیکه ،دایی دکتر میبره بالاسرش.بعد معاینه .تشخیص شون این بوده که ،

بهترِ درمنزل بستری شن.... .

ولیکن طبق دستورات و نسخه ی پزشکی  شون .مامان و خاله کوچیکه ،ازش پرستاری کردن و

 می کنند....

شکر خدا- امروز آقاجان قدری بهتر بودو

باکمک مامان و خاله ،از بستر برخاست ؛ و توانست... از این سر سالن به اون سر سالن بروند و

برگردن  و

پشت پنجره ی اطاق شان بایستن و

 سیگاری بگیرانندو ؛به جای دور خیره بمانند... . .