<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

بدون شرح!

نظرات 8 + ارسال نظر
donya پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 19:04

زیبااااا

عزیزممم

مترسنج پنج‌شنبه 8 خرداد 1399 ساعت 01:25 http://dar300metri.blogsky.com

استفاده بردیم از تصویر
و همچنین مشاعره شما و مهرانه

خیلی ممنون از توجه و نظر لطف شما
درپناه خداوند سلامت و
سرافراز باشید همیشه

میم یکشنبه 4 خرداد 1399 ساعت 13:04 http://Baghegolabi.blogsky.com

عیدت مبارک عزیزم
این تصویر خیلی خیلی حس خوبی به آدم میده کاش میشد توش زندگی کرد و زندگی به این قشنگی بود

قربان محبتتون❤❤❤❤
همه ایام تون مبارک❤❤❤❤❤
بله،کاش میشد توش زندگی کرد.....❤❤❤❤

amir یکشنبه 4 خرداد 1399 ساعت 01:17 http://mehrekhaterat.blog.ir/

سلام
خوبین؟ عیدتون مبارک باشه

+ممنون بابت تبریک ، خیلی خوشحالم کردین

سلام بر شما
الهی شکر.نه خوبم نه بد.ممنون از احوالپرسی تون.مرسی؛عید شما هم مبارک باشه
+تی قربان بلامیسر،الهی همیشه باشی

مهرانه شنبه 3 خرداد 1399 ساعت 22:07 http://dosekemohabat.blogfa.com

از ابرها بپرسید احوال ماه مارا
شاید که دیده باشد از دور آه مارا
یک ماه با نگاهش شب تا سحر نشستیم
رفت و بخون نشانده حالا نگاه مارا
یک ماه با لبی خشک افطار گریه کردیم
شاید که شسته باشد باران گناه مارا

عید فطر بر دوستانم مبارک
امیدوارم بهترین بهره و زیباترین مقدرات
روزیتان شده باشد ان شاالله [گل]

شبهای قدر مویش ،یلدای عاشقی بود
صبحی نبود ای کاش شام سیاه ما را
در عید فطر چشمش از توبه توبه کردیم
خط حلال ابروش
کج کرد راه مارا
عشقش سپید کردو
معنای تازه ای داد
بخت سیاه مارا
عمر تباه مارا

عید بر شما و همه ی دوستان مبارک
خیلی ممنون از مهرو محبت شما،همچنین بهترین ها و زیباترین مقدرات روزی شما و عزیزان عزیزتان باشد...

باشماق شنبه 3 خرداد 1399 ساعت 18:22

با درود
امروز به نوه ام می گفتم یک مادر بزرگ داشتم ظهر که می شد کف آشپزخانه را که خاکی بود را آب می پاشید و بعد یک کارتون باز شده را زیرش پهن می کرد و یک لنگ کفش لاستیکی اش را زیر سرش می گذاشت و چادرش را رویش می انداخت و می خوابید
خیلی دوست داره خاطره های قدیمی را براش تعریف کنم
البته آنوقت به آشپزخانه مطبخ می گفتند چون هنوز آپارتمان نشینی مد نبود
با آرزوی قبولی عبادات عید فطر مبارک

درود بر شما
الهیچه خوب که مغزبادوم کنار تون بوددست شما درد نکنه که خیلی قشنگ و دیدنی، براش خاطره تعریف می کنید.
خداوند شما رو به اتفاق عزیزان عزیزتون حافظ و
نگهدار باشه
روح رفتگان تون شاد و قرین رحمت الهی

سلامت باشید.طاعات شما هم قبول حق،عید فطر مبارک

مهشید شنبه 3 خرداد 1399 ساعت 00:09

سلام بانو جان
احوال خاخور گلم؟
خواهر من عاشق این طبیعت‌گردی‌ها هستم و اون آرامشش،
ولی هر بار میرفتیم تو طبیعت موقع برگشت غم بزرگی به دلم می‌نشست،
دوباره تهران، دود ترافیک و...
گاهی بهتر است به آدم خوش نگذره، تا برگشت به شرایط عادی زندگی اینقدر بهش تلخ نیاد!

سلام بلامیسرشیمی جان بی بلا
سلامت بمانید عزیز دلم،
شکر خدا خوبیم.دلمون براتون تنگ شده بود

درپناه خداوند همیشه در صحت و سلامتی و آرامش...و همیشه بهتون خوش بگذره...

صبیره جمعه 2 خرداد 1399 ساعت 22:58 http://Yebargesabz.blogsky.com

سلام بانوجانم
عیدتون پیشاپیش مبارک گلم

سلام بلامیسرجان شما بی بلا
خیلی ممنون،شیمی عید ام مُبارک ببه ،تی جان قُربان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد