<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

دوتا خجول و دو دیوانه!


نظرات 8 + ارسال نظر
نرجس دوشنبه 2 تیر 1399 ساعت 08:51

سلام، جدی؟ ببخشید نمیدونم چرا هیچ ایمیلی نیومد

سلام بر شما.بله.جدی جدی.
ولی صندوق ارسال /میگه ارسال شده.

نرجس یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 16:10

سلام، براتون تو قسمت تماس با من، پیام ارسال کردم و ایمیل رو هم وارد کردم. امیدوارم به دستتون برسه و بالاخره بتونم دوکلمه بیشتر ارتباط بگیرم و ببینم این بانوی فرهیخته ی اهل روستاهای باصفای گیلان و شاعر مسلک کیست

سلام بر شما عزیز گرامی
خیلی ممنون از لطف تون.
عزیز دلین:والا از مامانم بپرسین خدمت تون عرض میکنه/بهلول خاخور:))
نرجس بانوی عزیز؟
شما دفعه ی قبل ام برام پیغام گذاشتین.من ام براتون ایمیل فرستادم.شما یک لطفی بکنید،ایمیل تونو چِک کنید
واینکه،
من کسی نیستم.من فقط دختر خیلی معمولیِ بابامم.

باسلام،مطالب جدید به وبسایتم اضافه شد:
1_جملات زیبا و دلنشین+شعر
2_زندگی نامه شهرام ناظری+تصاویر
---
در ضمن یه نظرسنجی جدید هم به وبسایتم اضافه شده،خواهشمند است پاسخ دهید.
آهان،حافظمو از دست دادما،می خواستم آدرس کانالم در وبسایت آپارات رو بهتون بگم:
www.aparat.com/ZehneMineCraft
و وبسایتم:
computer.blogsky.com

سلام بر شما آقای سینا،
ممنون که خبرام کردی،
به روی چشم.
مرسی از آدرس آپارات

کیهان یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 11:44 http://mkihan.blogfa.com

مگه خورشید گرفته؟
خوببده یه عکس ازت بگیرن در حال نماز یات خواندن ببینم چطور می خونی؟و وقتی می خونی مثلن داری از ترس می لرزی یا وحشت کردی یا همچین چیزایی؟

خورشید خانم خسته اس.به اش گفتم؛پتو رو بکش رو سرت و بخواب.
نه اتفاقا.خیلی ریکلس و خوش خوشان نماز آیات می خونم.
یادمه سال ۶۹،شبی که زلزله آمده بود.دایی کوچیکه میون پسلرزه ها نماز آیات میخوند.خان دایی گفت،این مخش تاب داره.تو این هیروویری،چکارمیکنه؟!
دایی اما بی توجه به گفته های خان دایی،
یک بامداد ،همان وقتی که زمین مثال نَنو ،آسمان امن و پرستاره بود، زیر درخت سیب ترش وسط حیاط،متبسم شکرخند،به نماز ایستاده بود.
بهرحال خان دایی دی ماهیِ و
دایی کوچیکه بهمن ماهی.زمین تا آسمون بین شون فرق و
جفت شون برام خیلی عزیزن.

باشماق یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 11:01

سلام
دیگه محبت ها مثل سابق نیست
دوستی های قدیم رویای زندگی و تشکیل خانواده داشت
ولی حالا
چه عرض کنم

سلام بر شما
سابق کلمه ی قشنگیِ
برام یادآورِ گذشته ی قشنگِ بی حساب کتابِ.مثلا محبت نانا(نامادری آقاجان)،که بی حساب کتاب بود.وقت پهن کردن رخت آقاجان،قربون صدقه ی دکمه های پیرهنش می رفت.مثلا مهر محبت اَجی،که بی حساب کتابِ...مثلا چراغ همسایه دم غروبها که روشن میشه،اجی برای همسایه و عزیزانش،برای اجاق منزلش دعا میکنه.پرسیدم چرا؟گفت همین که روشنایی چراغش رو به منزل ما دِتابِ=سوسو میکنه.خودش خیلیِ.
دوستی ها وقتی وارد چرخه ی حساب کتاب بشن،فاتحه مهرومحبت خونده اس.
ولی ،
به قول خانم فروغ،مرا به حرکت حقیر کرم درخلاء گوشتی چکار؟
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کرده است
تبار خونی گلها می دانید؟

کیهان یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 10:28 http://mkihan.blogfa.com

می گما؟چیزه ؟اینه؟تو کامنتای منو هم سانسور می کنی؟
خوب فقط می تونی تاییدشون نکنی

کجا سانسور کردم؟
امروز خورشیدگرفتی بود،رفتم نمازآیات بخونم.
نطرات شما تایید شدن که

کیهان یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 09:51 http://mkihan.blogfa.com

صبحانه نوش جانتان
کاش کامنت را خصوصی نمی نوشتید برای تنویر افکار عمومی دوستان کامنت گذار(گزار) که متاسفانه اغلب نسوان محترم هستند و توهینهایی هم کردن....
مرسی خاخور جان
خوشحالم که حالتان خوب است و ...
راستش دلم هم براتون تنگه و همه اش نگرانتان
پدرجان حالش چطوره؟خوب شدند؟

ممنون،بفرمایید غن ناهارِ برار جان

همیشه سخن بالزاک رو به ماجان متذکر میشم؛
"استهزا فرزند نادانی است،ما چیزهایی را به باد تمسخر می گیریم،که کاملا در باره چگونگی آن بی اطلاعیم."
بگذریم.

شیمی جان سلامت و
شیمی دیل خوش❤
سپاسگزار محبت تونم❤
بله،شکر خدا پدرجان خوب اند و
پنج شنبه شب دیدارمان نو شد و
مادر توپ اش پُربود،که پدر حرف گوش نمی دهد،بسیاردرآفتاب می ماند،سیگار پشت سیگار،
اصلا وابدا به خودش و تغذیه اش اهمیت نمیدهد..
پدرهم خیلی بامزه فیگور پسربچه های مظلوم به خودگرفته بودن.
مادر تهدید کرد،اگه این رویه ادامه دار باشه،رشت برمیگرده.
پدرهم خیلی ریلکس و
خنده دار گفتن،من میدونم تو این کارو نمی کنی( منو تنهانمی زاری).
بُدُرفتم روایوان/بلندبالا خندیدم.

کیهان یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 07:29 http://mkihan.blogfa.com

درود بر فرخنده خاخور تا ابد ویکم
راسیاتش تنها کسی که فکر بد و برداشت بد از این شعر نکرد شما بودید!
راستش بسیاری از کامنتها را یعنی تقریبن همه شان را روم نمی شه تایید کنم از بس ....بگذریم
حالت چطوره؟خوب هستی؟بهتری؟
برات دعا می کنم

درود برشما عزیزبرارِ تاابدویکم
خیلی ممنون از لطف بسیار شما،خیلی مرسی بابت دعاهایی که درحقم می کنید/یک دنیا ممنون و سپاسگزارم.
بله،همونجور که مشاهده می کنید،منو دوتا کودکان درون مون،خوب و بهتریم.
وآن شعر؛
باتشکر از شما و خانم تاجیک.+مرسی از خودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد