<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

یک تصویر!

                             

نظرات 13 + ارسال نظر

یه چیزی یادم اومد:
سوسن تسلیمی همشهری مونه،
درضمن اون نظری که قبل از این یکی دادم،منظورم تا فردا بود،یعنی از فردا دوباره برمی گردم

بله.سوسن بانوی عزیز

خیلی خوب کاری میکنید که/برمی گردین.چراغ وبلاگ تون همیشه به روز و روشن

سلام،
متاسفانه وبلاگ من،بعلت مشکلات و موانعی تا مدتی فعالیتی نخواهد داشت،
امیدوارم موفق باشید

سلام بر شما.خیلی خوش امدید.
شما هم موفق و موید باشید❤

در جواب به:
سلام.یه کم ناخوش احوال بودم.ممنون که شما بودین/هستین

انشاالله خدا ههمه مریضارو شفا بده
آمین

ممنون.سلامت و موفق باشید همیشه

درضمن این ماجرای کارتخوان زیادم خنده دار نبود

من به دادای خودم خندیدم.تازه سواد دار شده بود.پشت شیشه مغازه خواند:"کارتِ خون موجود است".منم غش رفتم

و یه سوال؟؟؟منظورتون جناب باشماق بود گفتین امیرعلی؟؟؟؟

بله.

سلام،یه چیزی، میخواستم بگم:
می دونستین کمحجم ترین نرم افزار داستان نویسی دنیا رو من ساختم؟
می دونستین یه شرکت آمریکایی منو معرفی کرده؟؟؟
می دونستین اگه<ذهن کامپیوتر> رو در اینترنت جستجو کنین اسم من در ویکی پدیا میاد؟؟؟؟

سلام بر شما
نه والا.نمی دونستم.

مجموعه تصاویر از طلا

در وبسایتم قرار گرفت

دست شما درد نکنه

سلام خیلی وقته نیستتین و نمیان کی مطلب منتشر کردم چیزی شده؟؟؟؟

سلام.یه کم ناخوش احوال بودم.ممنون که شما بودین/هستین

یه بار رفته بود یه جایی،یکی اومد با یه کارتخوان که تو دستش بودرفت پیش یکی،اون شخص یه کارت در آورد و کارت کشید،یهو دیدم کارتخوان قاطی کارت همینجوری داشت رسید چاپ می کرد،چیزی حدود 6 یا 7 متر رسید چاپ کرد،خخخخ
یه بار هم رفته بودم مسجد محلمون،یکی که یه کارتخوان دستش بود اومد تو مسجد دور زد و می گفت برای کمک به ساخت مسجد هرکی می خوادکارت بکشه،یه دور زد چند نفر کارت کشیدن،بعد اومد از جلو ما رد شد دیدم اندازه نصف خودش رسید چاپ کرده و داره دنبال خودش می کشونه،با خودم گفت بی زحمت اگه دستت درد نمیگیره رسیدارو بکن

اینجا نت عالیه،البته عالیه ولی یهو میزنه تو حالمون و سرعتش میشه 10کیلوبایت در ساعت،از 600کیلوبایت در ثانیه به 10کیلوبایتدر ساعت میرسه به شکلی که آدمو بیزار می کنه

اینجا گاهی گازوئیلی میشه

کیهان دوشنبه 9 تیر 1399 ساعت 08:58 http://mkihan.blogfa.com

چقدر این چهره شبیه به سوسن تسلیمی ست؟!!!
یاد آور باشو غریبه ای کوچک
و چقدر سیستمهای توتالیتر همه چی را در زیر دیدگاههای بسته بخود له می کنند! هرمندان دانشمندان و....
خاخور جانمان دلتگتانیم و نگران.
هر چند که آب و هوایتان در اندازه زمستانهای ماست!اما گرما هم زندگی ست
مرسی که هستی
راستی چقدر هرم گرما و رطوبت و عطر کنار شالیزار لذتبخشه!
از آخرین باری که در کنار یه شالیزار لختی بیاسودم انگار سالهاست گذشته است! انار نه! بلکه سالها...شاید بیش از بیست سال شاید هم بیشتر
مرسی که هستی

بله.سوسن بانوی تسلیمی است.
هااا،باشو غریبه ای کوچک.
وچقدر سیستمهای....
پفففف.

سلام بر شما.جان تان سلامت و بی بلا.
ممنون از لطف بسیار شما.
بله،شالیزار به گرما هم نیاز داره.منتهی الان وقت سرما و
بارش بود.که شالی قد بکشه .بعد خورشید بتابه و
عطر آبستن شالی ها شامه ی فلک رو فلج کنه.
بله،گرما و رطوبت و عطر شالیزار سُکرآورِ
قربان محبت شما.زنده سلامت و شاد باشید همیشه

باشماق دوشنبه 9 تیر 1399 ساعت 07:09

با درود
یاد زنان روستاهای خودمون افتادم
البته چهره شون به زیبایی این چهره نبود
صورت سوخته از آفتاب
دست های زمخت و ترک خورده
بچه ای در شکم و بچه دیگر به پشت بسته شده
و دیگ هایی که روی سر بدون دست حمل می شد

درود بر شما
آقای امیر علی خانچه بانوانی رو به تصویر کشیدین.هشت سالم بود،با حوریه تو حیاط بازی می کردم.گفتن زن های کُرد/ آرد و
عدس آوردن.دو پیمانه آرد گندم با یک پیمانه برنج ،دوپیمانه عدس با یک پیمانه برنج معاوضه میشد.البته برنج الک شده.اگه برنج کسی خُورد /یا نیم دانه بود.یک و نیم پیمانه برنج با دوپیمانه آرد مبادله میشد.وخوب.چه آردی.به قول مادربزرگ مث سُرمه می بود.لطیف و خوش عطربو.سفید نبود.رنگ آرد بژ طلایی بود.روزای بارونی معمولا فرنی یا کولبا درست می کردن،عطر خوشش /تو نمور هوا محشر بود. . .
با همه ی تفاصیل وقتی به چهره شون ،با بغچه ای که بر سر داشتن /با بچه هایی که / یکی به کمر و یکی در دل داشتن ..نگاه می کردی، دوست داشتنی و زیبا می دیدی.فکر کنین! اون مادر ضربان قلب خودش و بچه ی به کمر بسته و
در شکم داشته رو /همزمان احساس می کرد.
واین/ یک بینهایت عجیب غریبِ.

مهرداد یکشنبه 8 تیر 1399 ساعت 23:53

چه قدر شبیه خانم تسلیمی هست.
امروز نت ضعیف بود

خودِ خانم تسلیمیِ کاکو
وای فای اینجا هم ضعیف بود.بسته ی ایرانسلی اما مثل همیشه قوی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد