<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

یک تصویر!

نظرات 8 + ارسال نظر
مهرداد پنج‌شنبه 9 مرداد 1399 ساعت 14:22

می‌دونید
یه وقت حتی قدرت خرید این پنکه رو نداشتیم تو‌خونه
چه دوران سختی بود.

ها کاکو
از این یه وقت ماهم داشتیم،والحمدالله که خدا همیشه کنارمون بود/هست

اتم چهارشنبه 8 مرداد 1399 ساعت 22:08 https://embarrassinglyparallel.blogsky.com/

پنکه خونه مامان بزرگ من هم همین شکلیه

فدای شما و مامان بزرگ تونعزیزدلم

نرجس چهارشنبه 8 مرداد 1399 ساعت 21:20

اوه.... از اونهمه پیامی که نوشتم فقط همون یه خط اومد

من از جانب این بلاگ اسکای مافنگی،از شما عذرخواهی می کنم.چرا اینطوری میشه آخههه

نرجس چهارشنبه 8 مرداد 1399 ساعت 19:56

عالی.... خنکیشون دلچسب تر از هر کولری بود

نرجس بانو جانقبض برق هم دلچسب تر بود.باور بفرمایید به قیمت خرید کولر،برامون قبض اومد

آویشن چهارشنبه 8 مرداد 1399 ساعت 18:49 http://dittany.blogsky.com

چه حس و حالی داره این عکس ، یاد دوران خوب بچگی آدم و میندازه.یادش بخیر مادربزرگ من هم از این نوع پنکه ها داشتند

"دوران خوب بچگی آدم..."گل گفتین عزیزم

کیهان چهارشنبه 8 مرداد 1399 ساعت 16:42 http://Mkihan.blogfa.com

نگرانتم ابجی
حس نی کنم چیزی شده
و دعا می کنم که چیز بدی نباشه

سلامت و شاد باشی برارجان
مرسی برای همه ی دعاهایی که در حق من و
خانواده می کنید...

فاطمه چهارشنبه 8 مرداد 1399 ساعت 16:15 http://Ttab.blogsky.com

چه عکسای زیبایی.چه تروتمیز

مرسی عزیزم

باشماق چهارشنبه 8 مرداد 1399 ساعت 07:27

با درود
از این نوع پنکه ها کمتر کسی یادش هست هم پنکه بود هم ساعت و هم چراغ خواب
فکر کنم ساخت ژاپن و توشیبا باشد.
الان بیشتر sunny ذر بازار وجود دارد که کیفیت ندارد
یک نوع انگلیسی هم بود که با سرعت مافوق سرعت صوت می چرخید پره ی فلزی و حفاظ با چهار عدد میله و تنظیم سرعتش با حرکت یک میله به سمت چپ و یا راست بود

درود بر شما
سال ۶۰ ولایت پدری برق دار شد.
عروس دومی پدربزرگ کارمند توشیبا بود.
خونه ی پدربزرگ دوتا ازاین پنکه ها بود.خونه دختر ارباب و
دختر خاله ایران پدرجان ازاین پنکه ها دیدم.
ازاون پشتی های طاووس دار،خونه ی خاله سفیده ی آقاجان بود،خوشم می آمد نگاش کنم.
ویک روز که مامان نبود،بالا بلندای رختخوابها که بودیم/تعادل رخت خواب بهم خورد و/رانش رختخواب بوجود که آمد/تهه رخت خواب ها/یه پتوی طاووس دار دیدیم .به هر زحمتی بود/رختخواب ها رو مجدد کوه درست کردیم.منتهی پتوهه رو/به اصتلاح دم دست گذاشتیم و
مادر که آمد/هیچی نگفت و نپرسید
اون مدل فرش رو هم خونه ی عمه افسر پهن بود/دیدم.
بله،قدیم ها همش ژاپن بود و
اجناس اعلاء.
شما یه جاروبرقی پارس خزر بگیر.از لوله خرطومیش زدن/از سیم برقش/زدن.از مکشش و لوله ی اسطیلش زدن.واینها همه اش دزدیِ.میگن قیمت ها تغییر نکرده،شما دوغ بخر،چهار انگشت مانده تا پر بشه.بیسکوئیت/دوتاش نیست/روغن تا گلوگاه بطری خالیِ،منتهی سرش پلمپه.
بله،الان بیشتر سونی در بازارِ و
کیفیت نداره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد