ماهم بهش میگیم گل آفته گردیش نمیدونم کرمانجیه یا ترکی ولی به گویش ما گلی که با آفتاب گردش میکنه به عبارتی میچرخه ولی کلا گل شیک و مجلسی وتودل برویی هست شاید یه روز عشاق به جای رز به هم گل آفتابگردون هدیه بدن . منم به آقامون بگم هرجور شده برام یه گل آفتابگردون برای اثبات عشق وهمراهیش پیداکنه بدبخت بینوا چه کند که چاره ندارد
خدایا مرسی که حریم بانوی بهشتی رو آفریدی
گل آفتِ گردیش ممنون بابت واژه ای که به ام یاد دادین ما هم به چرخ زدن، "گردگیش" می گیم این آفتاب گردونا رو داداش کوچیه ام کاشه.یعنی از تخمه فروشی،یه مشت تخنه ی خام خرید و برد دور تا دور باغ کاشت.شما هم توحیاط تون کنار دست درخت زرداآلو بکارین لطفا
با درود این گیاه هم می داند که باید رخ بسمت نور داشته باشد کرمانشاه به تخمه آفتاب گردان چنجه می گن من هم بر حسب عادت برای خرید چنجه گفتم فروشنده آدرس جگرکی را داد ! یک بار آنقدر غرق در تماشای فیلم بودم که بغل دستی کلی پوست تخمه را در جیب کتم ریخته بود و من متوجه نبودم یک بار هم آتش سیگار دستم را سوزانده بود سیگار کشیدن و تخمه شکستن آن زمان آزاد بود حتی در اتوبوس
درود بر شما بله،رخ به سمت نور،بسم الله نور... قدیم ها اتوبوس بنز بود،مسافرت مزه داشت.من هم در اتوبوس میوه ونون و کتلت خوردن رو دوست دارم.یا مثلا به خیار بوته ای نمک بپاشی،عطرش بپیچه ،طفلی پی عطر رو بگیره ،بلند شه بیاد سمت شما سپاس بابت واژه ی عتیقه ای که به ام یاد دادین.وجدانا حیف که این واژگان به فراموشی سپرده شه.... مادر بزرگ من ام،با واژگان عتیقه تکلم میکنند،مثلا پولیک می شه دکمه.وازن میشه بپوش.بازین میشه بعدا. یک مشت چنجه گلپری کنار بخاری خیلی حال میده. اینجا آفتاب گردان رو بیشتر برای زیبایی میکارن.از هرگل یک مشت تخمه مغزدار برداشت میشه.وامسال بارندگی ها باعث شد،بهشون آسیب برسه.البته به بوته خیارها،گوجه ها،بادمجون و فلفل ها... فقط اوضاع بوته های بامیه خیلی خاسِ
درود برشما آفتاب گردان به زبان ترکمنی هم میشه: * گونه باکار * گونه یعنی آفتاب ، باکار یعنی نگاه کردن ، خیره شدن
درود بر شما عزیز گرامی
`گونه باکار` چقدر بامزه ما به خیره شدن"ماتابرده"میگیم. گونه باکار اولین واژه ی ترکمنیِ که من از شما آموختم.خیلی ممنون و مچکرم بابت این واژه ی قشنگ و بامعنایی که به ام یاد دادین
ماهم بهش میگیم
گل آفته گردیش
نمیدونم کرمانجیه یا ترکی
ولی به گویش ما گلی که با آفتاب گردش میکنه به عبارتی میچرخه
ولی کلا گل شیک و مجلسی وتودل برویی هست شاید یه روز عشاق به جای رز به هم گل آفتابگردون هدیه بدن .
منم به آقامون بگم هرجور شده برام یه گل آفتابگردون برای اثبات عشق وهمراهیش پیداکنه
بدبخت بینوا چه کند که چاره ندارد
خدایا مرسی که حریم بانوی بهشتی رو آفریدی
گل آفتِ گردیش
ممنون بابت واژه ای که به ام یاد دادین
ما هم به چرخ زدن، "گردگیش" می گیم
این آفتاب گردونا رو داداش کوچیه ام کاشه.یعنی از تخمه فروشی،یه مشت تخنه ی خام خرید و برد دور تا دور باغ کاشت.شما هم توحیاط تون کنار دست درخت زرداآلو بکارین لطفا
با درود
این گیاه هم می داند که باید رخ بسمت نور داشته باشد
کرمانشاه به تخمه آفتاب گردان چنجه می گن
من هم بر حسب عادت برای خرید چنجه گفتم فروشنده آدرس جگرکی را داد !
یک بار آنقدر غرق در تماشای فیلم بودم
که بغل دستی کلی پوست تخمه را در جیب کتم ریخته بود و من متوجه نبودم
یک بار هم آتش سیگار دستم را سوزانده بود
سیگار کشیدن و تخمه شکستن آن زمان آزاد بود
حتی در اتوبوس
درود بر شما
بله،رخ به سمت نور،بسم الله نور...
قدیم ها اتوبوس بنز بود،مسافرت مزه داشت.من هم در اتوبوس میوه ونون و کتلت خوردن رو دوست دارم.یا مثلا به خیار بوته ای نمک بپاشی،عطرش بپیچه ،طفلی پی عطر رو بگیره ،بلند شه بیاد سمت شما
سپاس بابت واژه ی عتیقه ای که به ام یاد دادین.وجدانا حیف که این واژگان به فراموشی سپرده شه....
مادر بزرگ من ام،با واژگان عتیقه تکلم میکنند،مثلا پولیک می شه دکمه.وازن میشه بپوش.بازین میشه بعدا.
یک مشت چنجه گلپری کنار بخاری خیلی حال میده.
اینجا آفتاب گردان رو بیشتر برای زیبایی میکارن.از هرگل یک مشت تخمه مغزدار برداشت میشه.وامسال بارندگی ها باعث شد،بهشون آسیب برسه.البته به بوته خیارها،گوجه ها،بادمجون و فلفل ها...
فقط اوضاع بوته های بامیه خیلی خاسِ
درود برشما
آفتاب گردان به زبان ترکمنی هم میشه: * گونه باکار *
گونه یعنی آفتاب ، باکار یعنی نگاه کردن ، خیره شدن
درود بر شما عزیز گرامی
`گونه باکار` چقدر بامزه
ما به خیره شدن"ماتابرده"میگیم.
گونه باکار اولین واژه ی ترکمنیِ که من از شما آموختم.خیلی ممنون و مچکرم بابت این واژه ی قشنگ و بامعنایی که به ام یاد دادین
به کردی آفتابگردان میشه:
برافتاو
که بر یعنی روبرو و افتاو هم میشه آفتاب
برافتاو؛چه نی بامزه
هرچه فکر میکنم،یادم نمیاد ما به روبرو چی می گیم؟
ولی میدونم "ور "یعنی کنار.ورافتاو یعنی کنار آفتاب
سپاس ئه رای واژه نو.