سارا
سیاه پوشیده
دور از چشمِ آدمی زادی،
دارا
دارد مشق می نویسد:
جریمه آزادی!
صَلا دهید....صَلا سَر به داران را،
بگو طناب
کوتاه آمده
بلندایِ باران را.
ببین
خونِ ماسیده بر طناب وُ
خونِ مرده در وَرید،
پنهان چه پُشتِ ابر
مانده
که این ماهِ بی نوید!