<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

همین.

نظرات 6 + ارسال نظر
مهرداد چهارشنبه 9 مهر 1399 ساعت 22:01

خیلی زیبا و دلچسب و چشم‌نوازه

ها کاکو،،،درختا دلچسبی می یارن

باشماق چهارشنبه 9 مهر 1399 ساعت 10:07

عجب !
نمی دونستم اینقدر فاصله و این قدر تغییر در لهجه
هوا سرد شده به طوریکه لباس های زمستانی را از بایگانی بیرون کشیدیم

لباسهای تابستانی هم جمع شد تا به بایگانی سپرده شود
چه روزهایی خواهد آمد که لباس می ماند ولی صاحب لباس نه
ساعت یازده و نیم شب پیامی آمد
ساعت چهار صبح ترامپ با رقیب دمکراتش مناظره دارند
چه ملت بیکاری !

میگن فلان جا پاریس کوچیکه اس،
من ام میگم،گیلان ایران کوچیه اس.چرا؟چون مثل طهران همه اقوام تو خودش داره.
مثلا از اردبیل و خلخال همسایه داریم.بالغ بر سی وچند ساله ساکن رشت هستند.دخترش بزرگ شدو
با پسر همسایه/ که پدرش کُرد کرمانجی و مادرش گیلک جلگه ایِ ازدواج کرد.بچه هاشون دنیا اومدن..باهاشون گیلکی و کردی و فارسی و ترکی صحبت کردن.
زهرا به ام گفت،اگه بیای خلخال، می تونی با دست ستاره بچینی.
به ام گفت؛،خواب دیدم،باهم داشتیم می رفتیم کربلا!
خیرباشه ان شاءالله...
بله،شکر خدا شب های بسیار سرد مهتابی رو می گذرونیم
بخاری روشن کردیم.
دادا از لباس تابستونی هاش دل نمی کنه..
من ام لباس های زمستونی رو خیلی دوست دارم.
کلهم با سرما خوش امبا هوای معتدل نیز هم..
خداوند به ما و ملت صبور رحم کنه...

کیهان چهارشنبه 9 مهر 1399 ساعت 07:41 http://mkihan.blogfa.com


صبح به خیر خاخور جانم
بهترین ها را برایتان آرزو می کنم و امیدوارم که حال همگی خوب باشد.آمین
و دیگر اینکه من کامنتهام باز نمی شه اگر کامنتی برام نوشتی نمی تونم بخونمش بفعلن فکر کنم بلاگفا بار هم ایراد پیدا کرده!
دلم همیشه برایتان تنگه

مچکرم برار جان
همه اوقات شما بخیر و خوشی
سلامت باشی بلامیسر
مرسی،خیلی مرسی برای همه مهرو معرفت تان..

نه والا.براتون کامنتی ننوشتم.والبته بلاگفا مشکل داره و
هیچ یک از وبلاگ ها اجازه ورود نمیده.
شکر خدا همگی خوبن و
ایام به کام...
مادر مشغول پختن رب انارِ،
خاله کوچیکه ام همین طور.
من ام نیاز به پختن نیست.چون حدود ۱۲ کیلو رب انار ذخیره ؟به گمونم احتکار کردم
مرسی از همه لطفت...

باشماق چهارشنبه 9 مهر 1399 ساعت 07:32

با درود
هر گردی گردو نیس
درخت گردکان به این بزرگی
درخت خربزه الله و اکبر
میگن
یک هم ولایتی از زیر درخت گردو که به کردی بهش گرده کان می گویند رد میشه
گردویی بر سرش می افته و سرش می شکند
بعد می گوید درخت گردو?به این بلندی است شکر که از درخت خربزه که حتما خیلی بلند تر است بر سرم خربزه ای نیفتاد
آهنگ اورامان بود
البته گویش آنرا من حالیمان نمیشه
کردی کرمانشاه ساده است
کردی لک به فتح ل همراه با گویش لری می باشد
کردی شمال هم که به آن سورانی میگن باز فرق دارد
خطه ی شمال چی
آیا گویش مازندران با گیلان تفاوت دارد ؟

درود بر شما
امسال گردو صدو ده/صدوبیست تومن خریدیم.
ما به گردو/آغوز می گیم.به درخت گردو=آغوزدار.
قدیمی ها به فسنجان=آغوزقاتق" می گفتن.
آهنگ رو من ام متوجه نشدم.البته اورامان گفتن اش رو متوجه شدم.لاکن به همراه تصویر/به دل ام نشست.دل ام آشپزی روی آتش خواست..❤
بله،
گویش مازنی و گیلانی بسیار ها تفاوت داره.
اصلا همین گیلان خودمون،شرق و غرب ،گویش ها باهم متفاوتِ.
واینجور بخوام براتون توضیح بنویسم اینجورِ که،مثلا از خونه ی پدربزرگ مادریم،چهار کیلومتر پیش بریم،انگار شبکه عوض کردین.زبان و گویش و آداب رسوم زمین تا آسمون تفاوت داره.یا مثلا لحجه آن طرف رودی ها،با این طرف رودی ها...
زبان ما گیلکی رشتی حومه ایِ.جزء مرکز حساب می شیم.به اش زبان میانه میگن.مثلا عروس بزرگه ما اصالتاغرب گیلانیه،بزرگ شده رشت.مادرش به گویش محلی خودشون صحبت می کنه.ما متوجه بعضی کلمات نمی شیم.مثلا ما به بلال/مکابج/می گیم.اونا به بلال /باکیدام.یا ما به" ما"أمان"می گیم.شرق گیلانی ها "أمو"به من هم"مو"میگن.گویش تالش و تاتی/اصلا وابدا متوجه نمیشم.قدری رودباری متوجه میشم و
گالشی و شرق گیلانی.گویش مازندرانی رو هم اصلن متوجه نمیشم.خصوصا آملی و بابلی.
میگن هرچند کیلومتر زبان و لحجه ی پرنده ها هم باهم متفاوتِ.واسه همینه پرنده ی مهاجر یه گوشه کِز میکنه...واسه همینه قمیشی ام خونده؛ای پرنده ی مهاجر،سفرت سلامت اما،به کجا می ری عزیزم؟قفسه تموم دنیا...

باشماق چهارشنبه 9 مهر 1399 ساعت 07:21

با درود
نفس باید کشید
قبل از اینکه برایش عوارض در نظر بگیرند
اونجا هم مثل اینجا گرونی آمده است ؟
میگم از پنجره دوربین ات از همین منظره الان عکس بگیر
متوجه خواهی شد که پاییز چقدر زیباتر است

درود بر شما
بله، گرونی اینجا صاب تشریفِ.
مثلا سالهای پیش،ایام نوروز،بین تعطیلی ها،تابستون ها و پیک مسافرها،سبزی و سیفی و...گران می شد.الان هر ساعت و ثانیه،همه چیز گران میشه.مثلا چسب سنگ نما!!شیروانی.کفش،کلاه.بخاری.یل مثلا کولر اسپیلت،هفته پیش ۹تومن بود.گرفتیم یازده و ۵۰۰.سه ورق قرص وی تامین خریدم،۸۰ تومن.
گفتن قرص ویتامین قرص لوکسیه/بیمه تقبل نمی کنه:))
از گرونی خونه و زمین و باغ و ویلا و آپارتمان و ماشین.چیزی نگم بهتره.شالیزار متری یه تومن،دوتومن.یادمه عمو حسن ،به پدرم پیغام داداه بود،زمین تو متری ۵۰۰ تومن می خرم.پدرم گفت،برید بهش بگین،من ام خریدارم.قصد فروش داری ،زمینت رو متری هزار تومن می خرم
و این سوال رو باید از دادا بپرسم،نیست که خرید ها با اونه.میره خرید میاد،عین پیرمردا نچ نچ میکنه،که این چه وضعیه؟یا مثلا قبض آب و گاز!


منظور تون این بود؛ ناشکری نکنم.
چشم.خدایا بابت پنجره ی روبه حیاط و
منظره های چهار فصل و دوازده ماهه اش /بابت پرنده های شادو خوشحال و رهایش،بابت آسمان آبی و خورشید تابانش ،خاکستری ،سیاه و صورمه ای اش،بابت ماه و ستاره های دور ورش،ابرهای سفیدو تیره اش...بابت بادو باران و رعدبرق اش...شاکرو سپاسگزارم.خدایا بابت حواس پنج گانه و هوشیارم الهی شکرت،الهی شکرت،الهی شکر...خدایا تارف نداریم که،مرسی که منه ماجان رو فوضول و پر سوال آفریدیالهی شکرت...

خیلی حرف میزنم نه
البته سکوت ام میکنم.منتهی نیست که به ام گفتن،تحمل سوکتت رو نداریم.هرچقدر دل ات میخواهد حرف بزن،من ام تخت گاز حرف می زنموالبته گاهی دست خودم نیست.وجدانن سکوت لازمه.ولی...
بگذریم.
سپاس از دقت و توجه شما

مادرخونخ سه‌شنبه 8 مهر 1399 ساعت 16:35

اومممممم
آدم دلش میخاد اینجا نفسسس بکشهه

دقیقااااااا"در سکوت و عبودیت نفس بکشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد