واژه شاهسون که می دانی یعنی چه؟ داستانی پشت این واژه هسا. زمانی که قزلباش علیه شاه عباس شورش کردند در مین غوغا شاه عباس فریاد زد شاه سون گل سون ظاهرن معنایش این است که هرکس شاه را دوست دارد به دنبالم بیاید و گروهی که ازش حمایت کردند از اقوام مختلف بودند و معروف شدند به شاه سون و شاه هم مزارع و نراتعی به آنها بخشید و تشکیل یک ایل دادند که هنوز هم به شاهسون معروفند و زمستانها به قشلاق دشت مغان میرن و تابستانها به سمت کوها این بود داستان شاه سون حالا بخواب و خوش بخوابی
خدایا مرسی که امیر کیهان برار رو نخبه آفریدی واما شاهسون؛ به فصل گل به موقان است جایش که تا سرسبز باشد خاک پایش
با درود من که سر از شعرهای مولوی در نمی آورم رقص و بسته شدن دکان چه ارتباطی می تواند با هم داشته باشند البته کلا از اشعار که کنایه به چیزی دیگری زده باشند سر در نمیارم فکر کنم این کی بانو قشقایی باشد شاهسون ها کجا ساکن بودند !؟ من شلغم خام می خورم ترب سیاه هم دوست دارم
درود بر شما روز شادی است بیا تاهمگان یار شویم دست با هم بدهیم و بر دلدار شویم چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویم همچنین رقص کنان جانب بازار شویم روز ان است که خوبان همه در رقص ایند ما ببندیم دکان ها همه بیکار شویم رو ان است که تشریف بپوشد جان ها ما به مهمان خدا بر سر اسرار شویم روز آن است که در باع بتان خیمه زنند ما به نظاره ایشان سوی گلزار شویم
شاهسون ها /شمال غرب ایران چه خوب.چه عالی.ترب سیاه خیلی خاصیت داره. چوپان روی ترب آب نارنج و نمک می ریزه.
واقعا واقعا واقعا خیلی خیلیییییییی قشنگ بود... دلم ضعف رفت برای اون چراغ نفتیی که یه عمر تو خاطرات و پدر و مادرم بود
خیلی خوش آمدید نازی بانو بله،اون چراغ نفتی،اون فرش و روفرشی .اون کپه ی رخت خوابها.اون قندون و قابلمه.اون روسری و نوری که از درز و دالان چادرتو می زنه خداوند والدین شما رو به اتفاق همه ی عزیزان عزیزشون همیشه سلامت و خوش حافظ و نگهدار باشه خیلی خیلی ممنون از نظر لطف تونقربون دلتون
سپاس از خاخور جانمان برای حسن سلیقه خطوط چهره و شکل اوبه نشان از مردمان ایل شاهسون دارد.مدتی در میانشان بسر بردم هر چند کوتاه اما همیشه مرهون لطفشان خواهم بود. و دیگر اینکه خوشحالم که هستی همیشه باشی و باشید سالم و شاد .بهترینها را برایتان آرزو می کنم
قربانت امیر کیهان برار عزیزجان تان بی بلا و دلتان خوش و خرم بلامیسر "شاهسون"چه زیبا واژه ای ست. سپاس از حضور همیشه عزیزت.عزیز برارم. خدایا مرسی که امیرکیهان برار رو جهانگرد آفریدی
خونه های روستا.ایوان و تَلارداره. صبح به صبح. در لونه ی مرغ ها رو مادربزرگ باز میکرد. من از تَلار نگاه می کردم. مرغ و جوجه ها، خیلی شاد و شنگول. می پریدن بیرون و..دِبُدو سمت باغ و بولاغ.. خوب.تک و توک. مرغی بود که .دم لونه.یلنگه پا.می ایستاد و چُرت می زد. القصه، اوضاع ما همچین که،شب ها بیداریم.روزامست و ملنگ
سلام خدمت نازنین خواهر مهربونم اومدم برای این تصویر،ذهنیاتم رو نوشتم منتها اینقدر زیاد شد که سایت ردش کرد. خواستم دوباره بنویسم،اما اون حس قبلی دیگه نبود و اصلا یادم رفت چیا نوشتم. در هرحال خوشحالم مث تو خواهر مهربونی دارم که نوشته هاش و پستهاش آخر طنازی رو به رخ میکشه. چه خوشبختم مث تو نازنین خواهر مهربونی دارم.مانا باشی و سلامت،سعادتمند باشی و شاد
سلام بر شما برادر عزیز و مهربان ام. خیلی خوش اومدی بلامیسر.وخیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتین .من از شما و ذهن با معرفت تون بابت رفتار ناپسند سایت عذرخواهی می کنمبه بزرگواری خودتون برشما ببخشایید قربان محبت و نظر لطفت ؛داداش ستار چه اسم قشنگی ام دارین.و من خیلی خوشحال ام یک "سین"به جمع عزیزانم افزوده شده بیکران سپاس ها بابت دعاهای گرانبهای شما.وهمچنین برای شما و عزیزان تون سلامتی و خوشی های بسیار آرزومندم...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
واژه شاهسون که می دانی یعنی چه؟
داستانی پشت این واژه هسا.
زمانی که قزلباش علیه شاه عباس شورش کردند در مین غوغا شاه عباس فریاد زد
شاه سون گل سون
ظاهرن معنایش این است که هرکس شاه را دوست دارد به دنبالم بیاید
و گروهی که ازش حمایت کردند از اقوام مختلف بودند و معروف شدند به شاه سون و شاه هم مزارع و نراتعی به آنها بخشید و تشکیل یک ایل دادند که هنوز هم به شاهسون معروفند و زمستانها به قشلاق دشت مغان میرن و تابستانها به سمت کوها
این بود داستان شاه سون
حالا بخواب و خوش بخوابی
خدایا مرسی که امیر کیهان برار رو نخبه آفریدی
واما شاهسون؛
به فصل گل به موقان است جایش
که تا سرسبز باشد خاک پایش
چه تصویر آرامش بخشی
بسیار عاااااااااااااااااالیییییییی
درود هااااااااا و سپاس هاااااااااا
خیلی ممنون از حضور همیشه سبز و عزیز شما
با درود
من که سر از شعرهای مولوی در نمی آورم
رقص و بسته شدن دکان چه ارتباطی می تواند با هم داشته باشند
البته کلا از اشعار که کنایه به چیزی دیگری زده باشند سر در نمیارم
فکر کنم
این کی بانو قشقایی باشد
شاهسون ها کجا ساکن بودند !؟
من شلغم خام می خورم
ترب سیاه هم دوست دارم
درود بر شما
روز شادی است بیا تاهمگان یار شویم
دست با هم بدهیم و بر دلدار شویم
چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویم
همچنین رقص کنان جانب بازار شویم
روز ان است که خوبان همه در رقص ایند
ما ببندیم دکان ها همه بیکار شویم
رو ان است که تشریف بپوشد جان ها
ما به مهمان خدا بر سر اسرار شویم
روز آن است که در باع بتان خیمه زنند
ما به نظاره ایشان سوی گلزار شویم
شاهسون ها /شمال غرب ایران
چه خوب.چه عالی.ترب سیاه خیلی خاصیت داره.
چوپان روی ترب آب نارنج و نمک می ریزه.
واقعا واقعا واقعا خیلی خیلیییییییی قشنگ بود...
دلم ضعف رفت برای اون چراغ نفتیی که یه عمر تو خاطرات و پدر و مادرم بود
خیلی خوش آمدید نازی بانو
بله،اون چراغ نفتی،اون فرش و روفرشی .اون کپه ی رخت خوابها.اون قندون و قابلمه.اون روسری و نوری که از درز و دالان چادرتو می زنه
خداوند والدین شما رو به اتفاق همه ی عزیزان عزیزشون همیشه سلامت و خوش حافظ و نگهدار باشه
خیلی خیلی ممنون از نظر لطف تونقربون دلتون
خدایا چه میشد لیلا رو غرب گیلانی میآفریدی؟
کیوانو چای خویدن وگر قناو( کدبانو چای با قند میخوره)
فکر کنم شلغم بار گذاشته
تو کار خدا دخالت مَکعکاکو گیان
ما شلغم رو مانند ترب و تربچه مصرف می کنیم.چغندر بارمی زاریم
سپاس از جمله ی قشنگت
سپاس از خاخور جانمان برای حسن سلیقه
خطوط چهره و شکل اوبه نشان از مردمان ایل شاهسون دارد.مدتی در میانشان بسر بردم هر چند کوتاه اما همیشه مرهون لطفشان خواهم بود.
و دیگر اینکه خوشحالم که هستی همیشه باشی و باشید سالم و شاد .بهترینها را برایتان آرزو می کنم
قربانت امیر کیهان برار عزیزجان تان بی بلا و
دلتان خوش و خرم بلامیسر
"شاهسون"چه زیبا واژه ای ست.
سپاس از حضور همیشه عزیزت.عزیز برارم.
خدایا مرسی که امیرکیهان برار رو جهانگرد آفریدی
اوضاع خوابت چطوره؟
خونه های روستا.ایوان و تَلارداره.
صبح به صبح.
در لونه ی مرغ ها رو مادربزرگ باز میکرد.
من از تَلار نگاه می کردم.
مرغ و جوجه ها،
خیلی شاد و شنگول. می پریدن بیرون و..دِبُدو سمت باغ و بولاغ..
خوب.تک و توک.
مرغی بود که .دم لونه.یلنگه پا.می ایستاد و
چُرت می زد.
القصه،
اوضاع ما همچین که،شب ها بیداریم.روزامست و ملنگ
سلام خدمت نازنین خواهر مهربونم
اومدم برای این تصویر،ذهنیاتم رو نوشتم
منتها اینقدر زیاد شد که سایت ردش کرد.
خواستم دوباره بنویسم،اما اون حس قبلی دیگه نبود و اصلا یادم رفت چیا نوشتم.
در هرحال
خوشحالم مث تو خواهر مهربونی دارم که نوشته هاش و پستهاش آخر طنازی رو به رخ میکشه.
چه خوشبختم مث تو نازنین خواهر مهربونی دارم.مانا باشی و سلامت،سعادتمند باشی و شاد
سلام بر شما برادر عزیز و مهربان ام.
خیلی خوش اومدی بلامیسر.وخیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتین .من از شما و ذهن با معرفت تون بابت رفتار ناپسند سایت عذرخواهی می کنمبه بزرگواری خودتون برشما ببخشایید
قربان محبت و نظر لطفت ؛داداش ستار
چه اسم قشنگی ام دارین.و من خیلی خوشحال ام یک "سین"به جمع عزیزانم افزوده شده
بیکران سپاس ها بابت دعاهای گرانبهای شما.وهمچنین برای شما و عزیزان تون سلامتی و خوشی های بسیار آرزومندم...