<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

خون و دل موج زند درجگرم چون یاقوت!

 آدم های موفق همیشه دو چیز بر لب دارند:

لبخند و سکوت!

لبخند حلال بسیاری از مشکلات است و

سکوت روشی است برای دوری از مشکلات بیشتر...

" بودا"



                 

گفته بودم .من از یقه اسکی بسیار بسیار بسیار متنفرم.

ولی نگفته بودم.سالها پیش_دوتا از یقه اسکی های باباگیان رو  گم گورکردم.وآن وقت .همه ی زمستان های این همه سالها_

باباگیان غرقرکنان_سراغ یقه اسکی هاشو ازم  میگرفت .

بله."آدم های موفق همیشه دوچیز بر لب دارند:لبخند و سکوت .و موش مردگی /:


القصه !

جمعه  که منزل آقاجان بودیم.

چوپان !_عمدا حرف یقه اسکی ها رو پیش کشیدو

مجددن پرونده ی  رازآلود یقه اسکی ها رو  به جریان انداخت و

با نگاهی  به تاریخ پرونده گفت؛ببین ماجان؟۱۷ ساله که یقه اسکی ها نیست و ناپدید شدن.جان من؟بگو چکار شون کردی؟

باباگیان.با آه و حسرت گفت؛چقدرجنس شون خوب بود.معلوم نیس کجا فیشاد.

_فیشاد ؟به معنای پرت کردن و  دورانداختن  است.فیشان؟ به معمانی بریزدور.به دردنمی ره اس.فوکون فیشان؟به معنای بریزو بپاش است.

لاکن. رو کردم به باباگیان و گفتم.همین بالای کمد،تهه اون ساک سیاهه اس.بعد با لبخند ژوکوند گفتم؛وردار بپوش:)

چه شد که سکوت ام رو شکستم؟

خوب.برای اینکه،یک در هزار....اگر.احیانا. باباگیان بخواد ریسک کنه.یقه اسکی  تنش کنه.باید باشماره ۱۲۵ تماس بگیریم.

چرا؟چون باباگیان توی یقه اسکی گیر میکنه.اونا باید بیان درش بیارن.

والبته همین رو. همان وقتی که پرسیدن،چی شد؟راضی شدی ؟جای یقه اسکی ها رو بگی؟ گفتم .

البته به زبان شیرین مادری گفتم. وآن وقت.اجی اونقدر خندید.اونقدر خندید.چشم هاش اشکی شد.بعد بابغض گفت.دل ام میخواد همین جور.همه اش دورم باشید.ازم دور نشید.خونه نرید.

وآن وقت باباگیان برگشت گفت، وای ازدستت.وای ازدستت سومی.من از دستت چی بُکنم؟!

گفتم.فِت می تُنم.(فکر می کنم)بایدهُدارو (باید خدا رو)زیغاد شُرت تُنی.(زیاد شکر کنی)

اجی گفت،تو را به جان پدرمادرت.می زاک ببردی خانه.اَنه جان پره سیا وانکُنی.

این از این.




پ.ن؛