<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

عنوان ندارد!



. . .گفتی بنویس

من شمال زاده شدم

اما تمام دریاهای جنوب را من گریسته‌ام. . . 


"سید علی صالحی"

 ....https://m.soundcloud.com/homteh/juhcvzy7qpol 





یک شنبه؛

چوپانِ خوش سیر و سفر 

همراه عمه و دختر عمه هاش رفته بود دیلمان!


یک شنبه؛

مرد شریف  

همراه پسر عمو بهرام  و شوهر دختر عمو به ناز و برادران زن دایی فاطی،

رفته بودن  سپید رود گردی.



یک شنبه؛

توی بالکن خیره به آسمان /

به آن سو تر ها گوش سپرده بودم و

می شنیدم....https://webahang.ir/single-tracks/mohammadreza-shajarian-yaram/


  

نظرات 6 + ارسال نظر
مترسنج پنج‌شنبه 3 تیر 1400 ساعت 00:35 http://dar300metri.blogsky.com



مهرداد جمعه 21 خرداد 1400 ساعت 18:18

الان شما خودتون وسط گیلانی هستین؟
در هر صورت لیلا دوستتون باید غرب گیلانی می‌بود نمی‌دونم چرا شرق گیلانی شده

جلگه ی جنوبِ مایل به غرب گیلانی ایم

ها کاکو
اسرار ازل را
نمی دونی
نه من

باشماق جمعه 21 خرداد 1400 ساعت 09:28

سلام
همه را فرستاده اید گیلان گردی
ما هم
فعلا
دلمون خوش به به این مناظره ها و این بگیر و بستان های سیاسی است
****
کشف جدید
همسری که برای پرستاری از مامان اش رفته همین طور پرده ها را جمع نکرده

من هم که ذاتا از نور گریزانم دست به آنها نزده ام
فهمیدم پرده ها جمع نشود
نیاز به کولر نیست
یک پنکه کفایت می کند

سلام بر شما،
آقای امیر علی خانِ عزیز،
این روز ها اکثر عزیزان مشغول گیلان گردی اند.
ولیکن برای شما" رشت" قشنگ گردی رو در نظر داشتم/دارم.
که رشتِ قشنگ،خنگ و خلوتِ،
همراه حاج خانوم تشریف بیارید.سمت سبز میدان و باغ محتشم و بازار بزرگ و
خواهر امام تو خیابون مطهری و
دانای علی زیارت کنید و خوش بگذرانید

چه جالب.چشم های من ام به نور حساس اند.دکتر گفت:روزهای ابری عینک آفتابی داشته باش.

وقتی خورشید روی برف می درخشه،
بدون عینک .هیچ کجا رو نمی بینم.وخوب.اونقدر عینک ام آفتابیِ.گاهی که منتظر .توی ماشین هستم.عابرین فکر میکنن.نابینای کم شنوایم.وقت گذشتن میگن.آخی.اینو تو ماشین گذاشتن رفتن

باد پنکه از کولر خیلی بهتره.

مهرداد پنج‌شنبه 20 خرداد 1400 ساعت 22:23

فقط غرب گیلانی ها

https://lastsecond.ir/itineraries/s998692-gilan-ehsasian-99

ایشلا با خانم بچه ها تشریف بیاری غرب گیلان گردی.
لطفا.دوتا پسرها تو بزار پیش ما ،ببرمشون شرق گیلان گردی

کیهان پنج‌شنبه 20 خرداد 1400 ساعت 13:11 http://Mkihan.blogfa.com

بنظرم سید علی صالحی از زاکرس نشینان باید باشه؟!شمالی ست ایشان؟
بنظرم باید می فرمود من جنوب زاده شده ام اما تمام دریای شمال را گریسته ام

بله.ایشان فروردین ۱۳۳۴ در ایذه متولد شدن.


من روز نخست فروردین 
فرمان یافته‌ام
شناسنامه‌ام صادره از اقلیم سپیده‌دم است،
محل تولدم حلول ترانه در توفان‌هاست.
از مادر به ماه می‌رسم
از پدر به پروانه‌های پاییزی.
من از این جهان چاره ناپذیر
هیچ بهره‌ای نبرده‌ام جز کلمات روشنی
که عشق را دوست می‌دارند
که آدمی را دوست می‌دارند
که دوست می‌دارند را دوست می‌دارند.

حالا اگر ممکن است
مرا به عنوان پرستار ماه و پروانه
قبولم کنید....
معرف یک لاقبای من
حضرت حافظ است.

 



واما شمال ؛
سوال گورسل از صالحی سوال خیلی از مخاطبان شعرهای این شاعر بود؛ او از صالحی پرسید که آیا شخصیت ری‌را در شعرهای او وجود خارجی دارد؟ سیدعلی صالحی صراحتا به این سوال پاسخ مثبت داد و گفت: ری‌را همسر و عشق اول و آخر من بود که فوت کرد. او ادامه داد: من بعد از ری‌را عشق را تجربه نکردم. عشق یک بار اتفاق می‌افتد و یک کوچه یک‌طرفه است."



واما شعر:
سر به هوا
کودکان کامل اری‌بهشت
راه غریب گریه را بر عبور آوازِ من بسته بودند
صدایم به سایه‌سار دره نمی‌رسید
تو آن سوتر از ردیف صنوبران
پای پرچین پسینی شکسته شاید
کتابی از نشانیِ دوستانمان را ورق می‌زدی،
زنان کوچه می‌گویند
به گمانم ترا در صفِ صحبت آرزویی دور دیده‌اند،
حالا همه‌ی همسایه‌ها می‌دانند
من هر غروب، غروب هر پنجشنبه تا شبِ التماس
به جستجوی عکس کوچکی از تو بالای کارنامه‌ی سال آخرت
هی گنجه و پشت و روی خانه را در خواب خاطره می‌گردم
پس نشانی ترا کی در هراس گمشدن از دست‌داده‌ام ری‌را
هنوز که هنوز است
از گنجه‌ی قدیمی خانه
بوی عناب و اسپند و دیوان خطیِ شاعری خوش
از خواب شیراز می‌آید.






نه مگر تو رفته بودی با نان تازه و تبسم کودکان اردی‌بهشت بیایی؟!
نه مگر قرار ما قبول بوسه از دعای همین مردمان خسته بود …؟!
نه مگر وعده‌ی ما نگفتن حتی یکی واژه از آن راز پرده‌پوش …؟!
پس چرا کلید خانه را در خواب نیامدن گم کردیم؟!

هی تو …!
تو از عطر آلاله … بی‌قرار!
تو این رسم رویا و گریه را
از که، از کدام کتاب، از کدام کوچه آموخته‌ای؟
کجا بوده‌ای این همه سال و ماه
چه می‌کرده‌ای که هیچ خط و خبری حتی
از خواب دریا هم نبود … ها؟!

ببین!
خانه هنوز همان خانه است
هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است:
یک پالتوی کهنه، چتری شکسته
دو سه سنجاق نقره‌ای
کتابخانه‌ی کوچک شعر و سوال و سکوت
و شیشه عطری آشنا
که بوی سالهای دور دریا می‌دهد هنوز.

غریب آمدی و آشنا رفتی!
اما من که خوب می‌شناسَمَت ری‌را!
من بارها …،
ترا بارها در انتهای رویایی غریب دیده بودم
ترا در خانه، در خواب آب، در خیابان
در انعکاسِ رخسار دختران ماه،
در صف خاموش مردمان، اتوبوس، ایستگاه و
سایه‌سار مه‌آلود آسمان …

چه احترام غریبی دارد این خواب، این خاطره، این هم دیده که دریا … ری‌را!
تمامِ این سالها همیشه کسی از من سراغ ترا می‌گرفت
تو نشانی من بودی و من نشانی تو.
گفتی بنویس
من شمال زاده شدم
اما تمام دریاهای جنوب را من گریسته‌ام.

راهِ دورِ تهران آیا
همیشه از ترانه و آوازِ ما تهی خواهد ماند؟!
حوصله کن ری‌را،
خواهیم رفت.
اما خاطرت باشد
همیشه این تویی که می‌روی
همیشه این منم که می‌مانم...



واما موقعیت جغرافیایی گیلان:

استان گیلان یکی از استان‌های شمالی کشور با مساحت 14711 کیلومتر مربع می‌باشد. این استان در 36 درجه و 33 دقیقه تا 38 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی و 48 درجه و 32 دقیقه تا 50 درجه و 36 دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار قرارگرفته است.

درازای آن از شمال باختری به جنوب خاوری ، 235 کیلومتر و پهنای آن ، از 25 تا 105 کیلومتر تغییر می‌کند. رشته کوه‌های البرز با ارتفاع متوسط 3000 متر، همانند دیواری در باختر و جنوب گیلان کشیده شده و این منطقه جز از راه دره منجیل، راه شوسه دیگری به فلات ایران ندارد . کمترین فاصله کوه از دریای خزر (در بخش حویق از شهرستان تالش) نزدیک به 3 کیلومتر و بیشترین فاصله آن از دریا (در امام‌زاده هاشم ، مسیر جاده رشت- قزوین) حدود 50 کیلومتر است و از 300 کیلومتر نوار ساحلی برخوردار می‌باشد.

این استان، از شمال به دریای خزر و جمهوری آذربایجان، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان زنجان و قزوین و از شرق به استان مازندران محدود می‌گردد.

بر اساس آخرین تقسیمات کشوری ، استان گیلان دارای 16 شهرستان، 52 شهر و 43 بخش، 109 دهستان و 2583 آبادی دارای سکنه است.

شهرستان‌های استان گیلان عبارتند از : آستارا ـ آستانه‌اشرفیه ـ املش ـ بندر انزلی ـ تالش ـ رشت ـ رضوانشهر ـ رودبار ـ رودسر ـ سیاهکل ـ شفت ـ صومعه‌سرا ـ فومن ـ لاهیجان ـ لنگرود ـ ماسال.


پ.ن رشت؛
موازی. [ م ُ ] (اِخ ) ناحیه ای است در سرزمین گیلان که شهر رشت در آن واقع شده. حد شمالی آن دریای خزر و مرداب و حد غربی فومن و جنوبی شفت و سنگر و شرقی سفیدرود و لشت نشا. عرض آن از مشرق به مغرب 38 هزار گز و طول آن از شمال به جنوب 50 هزار گز است. نواحی آن در شمال خمام و خشکه بیجار و در جنوب کوچصفهان و رشت است. (از جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان ص 265 و 270 و 273 و 275).


خوب.
چی می خواستم؟! بنویسم؟به کجا ها رفتم؟؟که الان یادم نیست؟؟ چطور کامنتُ جمع کنم؟

آهان.والبته که نظر شما محترمِ.منتهی مراتب.ری را بانو شمالی بودن گویا.وی هم در ناحیه موازی.درسپیده دمی برفی و زیبا،دیده به جهان گشودیم و مایل به باختر و جنوب گیلان زیستن می نماییم و
روبه سرچشمه ی سپید رو،گریستن می نماییم..

باشماق پنج‌شنبه 20 خرداد 1400 ساعت 12:27

با سلام
جمله های ناب
من هم‌فراوان‌گریسته ام و باز هم
می گریم‌
گریستن پنهان

سلام بر شما

یادت هست
من با چشمان تو
اندوهِ آزادی هزار پرنده‌ی بی‌راه را
گریسته بودم و تو نمی‌دانستی.."

با سپاس از شما،آقای امیر علی خانِ عزیز،
گریستن خوب هست،اما نه برای چشم های شما.بخندین و
مراقب بینایی چاوه کانِ تون باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد