<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

یه پست برفی!



باد میاد بارون میاد

آب از توی ناودون میاد

یخ میزنه رودخونه‌ها

سرما میاد تو خونه‌ها

برف می‌باره سفید و نرم

زیرش گیاه می‌مونه گرم

برف قشنگ خوردنی

می‌شه به رنگ بستنی

آدم برفی تو هر خونه

میاد که فصلی بمونه

ما بچه‌ها دوستش داریم

سرش کلاه هم می‌زاریم

برف قشنگ دیدنی

میشه به رنگ بستنی

سفر میرن پرنده‌ها

تو دشتا و تو بیشه‌ها

جایی که خورشید بتابه

زمین ازش رو نتابه

کوه و کمر سفید می‌شه

به رنگ مروارید می‌شه

برف بازی ما بچه‌ها

مزه داره تو کوچه‌ها


نظرات 5 + ارسال نظر
مهرداد پنج‌شنبه 3 تیر 1400 ساعت 03:30

گرما خوبه
سرما اخه
درود بر گرما
فقط یه شیدا آرزوی برف می‌کنه وسط تابستون

گرما خیلی گرمه و
درود بر خنکی و سرمای دلپذیر،هاپو رو ببین
با این جمله تون.یاد ترانه ی شیدا کنیم،شیدا...افتادم

باشماق چهارشنبه 2 تیر 1400 ساعت 17:29

با درود
به جای نیوزیلند امروز رفتم عبدل آباد
گفته بودند خرید از آنجا برای مرد صد میلیونی بصرفه هست
اجناس هم خوب بود و هم متنوع اصلا بهش نمی آمد در آن نقطه ی دور و تقریبا ضعیف اینگونه فروشگاهها را داشته باشد
بابای مرد صد میلیونی آدم پر توقعی است به خاطر همین زیاد باهش رابطه ندارم
تو میهمانی های ما برنامه ریزی طوری است که او شیفت باشد
خلاصه همه چیز به جز تخت و کمد تهیه شد

درود بر شما
به به.
به سلامتی و دلخوشی،
خیلی خیلی مبارکا مرد صدمیلیونی باشه الهی

دست شما هم درد نکنه.تو این گرما .بجای نیوزلند.تشریف بردین عبدل آباد.
خداوند به شما و عزیزان تون سلامتی و طول عمر باعزت عنایت کنه و در کنار هم خوش باشید همیشه

شما از مالیات مغازه و فیش تجاری مطلعید.
واسه همینه که،مغازه دار،چاره ای جز،کشیدن روی اجناس نداره.
البته هم.بعضی هاشون مغازه رو بستن،با اجناس خوب،دست فروشی میکنن.
امید که کسی دغد قه ی درآمد نداشته باشه.
امید که مشاغل حمایت بشن.
مثلا خانم ی که. سبزی جات باغچه کوچیک ش رو می فروشه.حراس لکد،مامورشهرداری به بساطش، رو نداشته باشه.
با سارا که رفته بودم مدرسه.یه مادر نیازمندی آمدو...

خانم پرورشی،با احترام از مدرسه به بیرون ،هدایتش کرد..
وقت رفتن،با یه لحنی به ام گفت.هیشکی کمکم نکرد.
گفتم،اونا هم گرفتار اند خانم جان.
سر جنبوند و لنگ لنگان رفت...


محمود خان دولت آبادی میگه:

از آدم های پرتوقع.فاصله بگیر
اینها مقیاست را بهم می زنند
و حرمت مهرت را می شکنند
چون آنها حافظه ضعیفی دارند
خوبی ها را زود فراموش می کنند...


مامان ام میگه،
دلت براشون بسوزه.
و از خدا بخواه.هیچ وقت جزء همچین آدم هایی نباشی.
من مث مامان ام.اون صبوری رو ندارم.
واسه همین.همه سعی ام رو میکنم.باهاشون رابطه نداشته باشم.
همه سعی ام رو میکنم.دل نشکنم.واسه همین .وخوب.هرچه برای دیگران میخواهی،برای خود نیز هم...
مامانم میگه .نه.دلت بشکنه،خدا به مقدار صبرت می افزاید.
واین ها.آمدن که.صبر آدم ها رو زیاد کنن.ومن ممنون شونم.
وخوب.
دوست داشتم.
رفتار مامانم رو.باهاشون ببینید.که پشت و رو.باهاشون یکی هست.
و از رو.برتتشون.

خلاصه اینکه.شما دومادنمونه ای هستید و
مادر خانم تون شانس آورده و.به سلامتی و مبارکی،تخت و کمد هم می خرید و
خداوکیلی،بخش بیشتر .خرید های سیس مو نی،بلا استفاده اس وبابت بسته شدن در ذهن مردم خریده میشه.که ما،تو دهن آن دسته از مردم می زنیم...

کله پوک چهارشنبه 2 تیر 1400 ساعت 16:28

ممنونم از آرزوی قشنگتون

سپاس از ادب و معرفت شما

کله پوک چهارشنبه 2 تیر 1400 ساعت 10:45

سلام
من عاشق برفم

سلام،
به به.
چه همه خوب.
امیدوارم گذرت به اردبیل و
خلخال برفی بی افته و
عشق رو
باتمام وجودت.حس کنی.

باشماق چهارشنبه 2 تیر 1400 ساعت 09:10

با درود
تابستان گرم
الان موقع مسافرت به نیوزیلند است
هوا سرد و پالتویی
برویم آنجا و شعر برف به خوانیم
واقعا خدا همیشه به فکر بنده های پولدار بوده که آب تو دلشان یک وقت تکان نخورده
هفت هشت ساعت پرواز آدم می رسد به جایی که میشه اسکی کرد

درود بر شما
نیوزیلند
کشور مورد علاقه ی سارایِ!
ما ،
در ارتفاعات هزار،الی هزارپونصد.نهایتا دوهزار پاییِ آلپ هستیم.
دامنه سرسبز،با گلهای وحشی،
گاو ها،با زنگوله های بزرگ،چرا در مرتع.
گوسپندان با چوپان.در بالادست.
قله،با رگه های برفی و سپید.
هوا خوش و مست و ملنگه.
آسمان آبی آرام روشن و
ابرهای سفید و پفی،
در حرکت...
یک ساقه،علف غازی،گوشه ی لب.
نظاره گر وی یویِ دلپذیر،
در دل اما،
زمزمه می کنیم:
“به ابرها
نگاه می‌کنی
که دائماً بزرگ می‌شوند و کوچک و این قدر، خلاصه، دقیقه دقیقه که انگار
بازمان می‌رقصند.

گاهی اتفاق می‌افتد غروبها
چیزی انگار گُمت شده باشد، بعد می‌بینی از نبودِ نور بوده.،.
― بیژن الهی_

بسم الله نور،
بسم الله نورعلی نور...

خوب.
آن سو تر،
نیروانا،مشغول کپ و گفت با رفیق فابیرک شه...
باد.با خودش بوی علف،از دهان گاو آورده...
آدم دلش. هوس یه قاچ هندونه میکنه...

شما،
به اتفاق حاج خانم .پالتو پوش در نیورلند،گام برمیدارید وهمچنان که .مراقب لیز نخوردن اید.. بازار گردی میکنید و؛ شعر برف می خوانید و
در دل؛ز قدیم.مدیم ها یادی میکنید


ببخشید.که خیلی حرف زدیم و کردیم.

هوای سرد و پالتویی رو دوست دارم.
سرد و برفی .
اسکی و برف بازی و.../دوست ندارم.
برفی که آروم آروم میباره.کنار آتش نشستن رو دوست دارم.سکوت برف رو ایضا.وهمچنین/شعر برف می بارد/سیاوش خانِ کسرائی را.سوسوی .چراغ و دود کلبه ی جنگلی را.
فدای سر شما.خرس بیاد دم کلبه چه کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد