<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

چه جوری برایت دلتنگی کنم؟

نظرات 7 + ارسال نظر
archer شنبه 16 مرداد 1400 ساعت 17:19 http://mnevesht.blogsky.com

خیلی ممنون از حضور همیشه عزیز تون

حریم جمعه 15 مرداد 1400 ساعت 09:02

سلام خوبی باران خانوم
کنکور پسرم تموم شد ومن آفتابی مهتابی شدم .گرچه من همیشه سرمیزنم ولی درسکوت خبری کامل .البته میتونی ادرس وبلاگ منو تو اون قسمت بازدیدکننده ها پیداکنی ولی اصلا مهم نیست .
مهم اینه که شمابرقرارید وسالم وامیدوارم سرحال وقبراق باشین ومثل همیشه سرشار ازخوشی وزندگی ....
این عکس هم زیباست ولی چرا ازاهالی کردستان واونورا عکس میذاری اخه توکه شمالی هستی ؟شایدم بابای بچه ها اونوریه ارهبگو بعد سالها اومدی نظر دادی اونم کنجکاوی بی مورد .نچ نچ نچ
امروزم که جمعه است بیرون رفتن مستحب موکده.ولی تواین هوای داغ بیرونم نمیچسبه.
پس توخونه میمونیم وپامونو میزاریم توقالب سیمانی که بتونیم پروتکل ها رو رعایت کنیم مردیم باورکن دیگه حوصله قرنطینه بازی رو ندارم .منو ول کن اصن میخوام کرونا بگیرمولی جدی تب دارم رفتم تست دادم ...حرف زیاده کم کم مییام حرفامو میزنم مراقب خودتون باشین

سلام به روی بهتر از ماهِ تون، حریم بانوی بهشتی ام
به به،به سلامتی و مبارکی و خیروخوشی
شکر خدا.قدری بهترم و دل ام مثال سیر و سرکه می جوشه.
خیلی ممنون از احوالپرسی و حضور عزیز دل تون
والا ،آدرس شما .در آن قسمت بازدید کننده ها.ندیدم.نمی بینم.والبته آدرس خیلی از عزیزان بلاگ اسکایی،مثال شمای عزیز،آنجل مشخص نیست .
سپااااااس بیکران بابت حضورهمیشه عزیز و گرامی تونوهمچنین دعاهای خیر و گرانبهاتون
والا ،گویا پدر بزرگ ام.دو،یا سه ساله بود،همراه خواهر چند ساله اش و عمو و زن عموش.کوچ می کنند گیلان زمین.این جریان رو،بعد فوت پدربزرگ فهمیدم.هیچ وقت،هیچ کسی راجب این قضیه حرفی و سخنی نگفت.فقط ،یکی از بستگان مامان ام گفت،بچه بودم.پدرم گفت،صغرا و برادرش کُرداند.
عمه صغرا که،ازدواج میکنه.داداش رو هم باخودش میاره .پدربزرگ هم،با یه دختر گیلک ازدواج میکنه و
پدرم ،فرزند پنجمِ شونو و
سال ها بعد،با مامانِ گیلک ام ازدواج میکنه.
وخوب.گاهی .مامان ام به ام میگفت.تی پئر گیلک،تی مآر گیلک،اَ کورد رگ از کویه بآوردی؟؟واینجوری بوده که،مامان ام نمی دونسته که،ما به اجداد کورد مون کشیدیم
اختیار دارید خانم معلم عزیزشما هرچقدر دلتون خواست ‌کنجکاوی کنیدو سوال بپرسید

ادارات اینجا،دیروز هم تعطیل بود و
پنج شنبه بازار و اکثر دکان ها رو هم بابت وضعیت سیاه گیلان تعطیل کردن ،اونقدر همه جا سوت و کوره،آدم دلتنگ میشه...
امید که بخیری بگذره و
لطفا شما هم مراقب خودتون باشین.و منتظر حضور عزیز و معطر احوالتون هستم

کیهان چهارشنبه 13 مرداد 1400 ساعت 16:07 http://Mkihan.blogfa.com

همه ما ذلتنگیم ....

دل ت شاد و تن ات سلامت؛امیر کیهان برارم

باشماق سه‌شنبه 12 مرداد 1400 ساعت 23:23

با سلام
دیگه خبری از یکه های سوراخ شده بر لباس رسمی زنان کرد نمی بینم
بچه که بودیم کلی سکه های پنج ریالی و ده ریالی و دو ریالی به لباس این خانمها دوخته شده بود
البته یا سکه را سوراخ می کردند و یا یک زائده ی فلزی بهش لحیم می کردند و بعلت سکه به لباس وصل می شد

سلام بر شما
بله،اجی تعریف می کرد،جلیقه های مشکی رو،سکه وصل می کردن .
خاله ی پدر جان،پاشاکی ازدواج کرده بودن.لباس محلی آن ولایت،بی نهایت زیبا و سنگین و با وقارِ،خاله جان پدر،با لباس محلی ،منزل ما میهمانی می آمدن.

مهرداد سه‌شنبه 12 مرداد 1400 ساعت 22:25

کیوانو های ایران همه شبیه هم هستن، یاد مادربزرگ خودم افتادم

روح همه ی مادرا و مادر بزرگ ها و پدرا و پدربزرگ ها شاد،وقرین رحمت الهی

آذین سه‌شنبه 12 مرداد 1400 ساعت 12:20 http://http//shangooool.blogfa.com

درود و سپاس

اسماعیل بابایی سه‌شنبه 12 مرداد 1400 ساعت 12:14 http://www.fala.blogsky.com

چه خوبه این عکس

بله،خیلی خوبِ این عکس؛خیلی.

خیلی ممنون از حضور عزیزو گرامی تون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد