<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ورای نور و ظلمت...

نظرات 11 + ارسال نظر
صبیره سه‌شنبه 19 مرداد 1400 ساعت 20:53

انشاالله بانو جانم زود خوب و سرحال بشین زندگی با همین روزا و حال و احوالشه که میگذره...
عزیزدلینبرام سلامت و زنده و سالم بمونینسلامت باشن اجی جانسلااام میرسونم دستشونم از دور میبوسم

ان شاءالله.والهی آمینبه همه ی دعاهای خیرتون....
وهمچنین،برای من.زنده سلامت و شاد و خوشحال و بامزه بمونی
بزرگ واری تونو می رسانم و
روی ماه تونو می بوسیم

اسماعیل بابایی دوشنبه 18 مرداد 1400 ساعت 12:27 http://www.fala.blogsky.com

چه پیشنهاد جالبی دادن پس!
سپاس برای موزیک!

خیلی ممنون،
سپاس از توجه ی شما

صبیره دوشنبه 18 مرداد 1400 ساعت 11:21

سلام بانوجانم؟ حالتون چطوره؟
خدا قوت و خسته نباشید میگم به همه❤
فدای شما بشم خیلی ممنونم از شما و از اجی جان❤❤❤❤❤

سلام به روی بهتر از ماهتون:*جون و دلتون سلامت و بی بلا عزیزم
فدای مهر و معرتتونشکر خدا .بدنیستم،خوب هم نیستم.
عزیز دلی.برای ما زنده و سلامت بمانی و ایام به کام تون باشه بلامیسر
اجی هم سلام گرم می رسانه

اسماعیل بابایی دوشنبه 18 مرداد 1400 ساعت 09:13 http://www.fala.blogsky.com

خوش به حالش!

خدا رحمت کنه اموات شما را.خاله جان رو می کرد به دایی و
میگفت،خوش به حالش.بعد شروع می کرد :http://guitar-music.ir/1500/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%D9%8A%D9%88%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%83%D9%87-%D9%87%D9%85%D9%8A%D8%B4%D9%87/
قشنگ می خواند و من خنده ام می گرفت.

سپاس له حضور همیشه عزیز شما

مهرداد یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 23:49

می دل شرق گیلان بازار بواسته ولی کرونا چی ؟

شرق،
غرب،
شمال،
جنوب،
بازار ها تخته اس؛بیمارستان ها بازار شام.
امید که بخیری بگذره...

مهرداد یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 23:47

هیچ هم نیلوفر نیست

یعنی قُل ناتنی شه

باشماق یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 22:58

با درود
حاجی واشگتن هم امشب نمایش دادند
من که چیزی نفهمیدم

درود بر شما
حاجی واشنگتن ،از فیلم های توقیفی است.البته،من فیلم رو ندیدم.ولی راجب اش خواندم.مثلا اینجا؛

http://psq.kiau.ac.ir/article_523581.html

باشماق یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 17:32

با درود
کاملا درست است خانه ی خلوت بود
ممنون از یاد آوری
بازیگوشی های جوانی است
بعد ها آدم از یاد آوری اش شرمنده می شود
خدا از ما بگذرد

درود بر شما
سپاس از حضور همیشه عزیز شما
خداوند بزرگ و بخشایشگر مهربان استما به ایشان امیدواریم ...

در بازوان یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 16:05

عجب جایی داره برای کتاب خوندن همچین ز غوغای جهان فارغ لم داده که آدم دلش می خواد

تَلار،یا همون بالکنِ باهار خواب.از این مدل تخته ها،رو نرده هاش می چسبونن.وخوب.یا روی آنها لم می دادیم،قصه های خوب،برای بچه های خوب می خواندیم.یا راه می رفتیم.تمرکز می گرفتیم.البته ،به وقت و زمانِ ظوالِ،معمولا اهل منزل ،خاله ها و دایی ها و اجی و آقاجان و نانا؛چرت بعد ناهار شونو می زدند.

خیلی ممنون از حضور همیشه عزیزتون

باشماق یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 10:34

سلام
آره شبکه ی نمایش بود
انتظامی . فروهر . و دو نفر دیگه معتمد آریا هم بود
صحنه ی جالبش تعمیر شیر آب که منجر به شکستن لوله آب و از بین رفتن کتابها شد

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AE%D9%84%D9%88%D8%AA
سلام بر شما
شاید این فیلم بوده.
یه همچین صحنه ای،در فیلم اجاره نشین ها بود.تصور کنید.آدم ترکیدن دیوار رو،توی پرده ی سینما ببینه و
پشت مامان اش پنهون شه.

خدایا
مرسی آقای امیر علی خان رو.بازی گوش و با انگیزه و درس خوان آفریدی

باشماق یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 08:51

سلام
دیشب یک فیلم نصف نیمه دیدم
فکر کردم همین روسری آبی بود
ولی نبود
اونهم قشنگ بود
******
نیلوفر
ما به آن پیچک یا لو لو می گفتیم
ساقه ضعیف که به گیاهان دیگر خود را وصل می کرد
****
کرمانشاه یک تالاب دارد
که به آن سراب نیلوفر می گویند
آب خیلی خنکی داشت
همین نیلوفر ها البته نیلوفر نبودند شاید جلبگ بودند به دست و پای شناگران می پیچید و بعضی‌ها ها را هم غرق می کرد

سلام بر شما
استاد انتظامی در هر کاراکتری،خوش می نشستن.به گمانم سال۱۳۶۶ بود. مامان منو با خودش برده بود سی نما،فیلم اجاره نشین ها.خیلی باحال بود.وآدم .دل اش برای همچین فیلم هایی تنگ میشه....

به گمانم شبکه ی نمایش،یک هفته فیلم های استاد رو پخش میکنه.میدونید که؟همه ی ما مرده پرستیم و
تجلیل بعد فوت صورت می گیره.
*****

اجی به اش
گولِ "تال" می گه.ما بچه ها.به اش گل شیپوری.دادا به اش نولوفرمی گفت.
بله.ساقه ی ضعیف و پر قدرت و
وحشی ای داره.اونقدر خودش رو .به ساقه وصل میکنه.خصوصا،پدر نهال ها رو در میاره.
یه شهدی،تو حلق این گل هست.مورچه ها خیلی دوستش دارن.به مامان ام نگینامنم از طعمش خوش ام میاد.
*****
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%84%D9%88%D9%81%D8%B1_%D8%A2%D8%A8%DB%8C_%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF
به گمانم منظور شما نیلوفر آبی باشه.توی تالاب انزلی دیدم شون.پسر عمو بزرگه،پسته ی تالابی هم خریده بود.خیلی بد مزه بود/:
بله،پروانه های قایق موتوری هم،به ریشه های نیلوفر گیر کردو
وسط تالاب .موتور خاموش شد.وآدم خوف اش می گرفت.

غرق،
منو یاد حمید انداختید.
خدا اموات شما رو رحمت کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد