<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

چه جوری برایت دلتنگی کنم؟


نظرات 6 + ارسال نظر
مهرداد جمعه 12 شهریور 1400 ساعت 18:21

هووووم زیبا بود

مرسی کاکو گیان.

باشماق سه‌شنبه 9 شهریور 1400 ساعت 09:32

سلام
این وبلاگ را دیدم
ساده و از زیبایی های شهر محل زندگی اش نوشته است
https://taraaaneh.blogsky.com

سلام بر شما
بله،خیلی وقتِ دیدم شون و می خونم شون.
مرسی از یاد آوری
دیشب ،یکی از دوست های بابا گیان،رشت رو،به مقصد کانادا ترک کرد.
البته خانومش،چند ماه پیش رفته بود.
میگم آقای امیر علی خان؟
چرا هیشکی؟
رو منبر
از نگهداری بهشتِ روی زمین حرف نمی زنه؟
چرا اون ور آب.بابت حفاظت،زمین اون همه بهشت مانده...

archer سه‌شنبه 9 شهریور 1400 ساعت 02:04 http://mnevesht.blogsky.com

درود و سپاس

اسماعیل بابایی دوشنبه 8 شهریور 1400 ساعت 09:41 http://www.fala.blogsky.com

زور خاسه!
مادرم و همه ی زن عموها و مادربزرگم و.. از این گلونی ها(که ما به اشون سرکی می گیم) و آذین هاش داشتن و من هنوز قدی از اون ها رو که مال مادرمه، نگه داشته ام.

خیلی خیلی ممنون از توصیفات تان
خداوند مادرمحترم تونو به اتفاق همه ی عزیزان عزیز حافظ و نگهدار باشه روح درگذشتگان تون،زن عمو و مادربزرگ شاد. و قرین الهی..

باشماق دوشنبه 8 شهریور 1400 ساعت 08:47

سلام
همان تصویر در ذهن من است
سکه های دوخته شده به سر بند و لباس
جالب بود
که روی این سر بند دیگهای پر آب از چشمه تا خونه حمل می شد
نه دیسک گردتی بود و نه کمر دردی

سلام بر شما
خیلی خیلی ممنون از توصیفات تون
این مدل.سر بند بستن.برای سردرد خیلی.نافعِوهمیشه به دادم رسیده.


من اونقدر دوست داشتم.خونه ی ما.نزدیک خونه ی عمه گلبانویِ مامان باشه.که دم ب دقه.برم سر چشمه ای که،کنار دروازه شون.جوشش می کرد و
وقتی دست فرو می بردی توی چشمه،تا عمق وجود.خنک می شد ی.وآن قُل قل و جوشش.آدمو مجاب می کرد.به پهلو باشی و به زمزمه اش. دل بسپاری.

دوشنبه 8 شهریور 1400 ساعت 08:20

درود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد