<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

بدون شرح!

نظرات 6 + ارسال نظر
مترسنج سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 12:09 http://dar300metri.blogsky.com

استفاده کردیم
و
دیالوگهای شما و باشماق

عرض سلام و
خوش آمدگویی؛و قبولی طاعات
خیلی ممنون از حضور همیشه عزیز شما و نظر لطف بسیار تان.والبته.مثل همیشه دقت و توجه ی ۲۰ تان

باشماق سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 10:56

سلام
مطالب جالبی بود مخصوصا
لوس مار
خاطره از مادر بزرگ خدا بیامرزم
یک بار به مزرعه ی رفتیم که صاحبش سگ داشت البته آشنا و همسایه بود
همراهان ما خانواده ای بود که یک زمان صاحبخانه ی ما بود البته در کرمانشاه
بعدا دخترش معلم خواهرم شد
البته در اسلام آباد غرب
معلم خواهرم که اسمش احترام بود از خانم همسایه که سگ داشت و اسم محترم بود پرسید
اسم شریف سگتان چی هست
مادر بزرگم گفت محترم خانم
یعنی اسم زن همسایه را برد
همه خندیدن
تکراری بود می دانم

سلام بر شما
خیلی ممنون از دقت و توجه ی شما.
مطالعه بفرمایید لطفا.https://www.khabaronline.ir/news/1622823/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8


نه.گمان نکنم.تکراری باشه.چون بلند خندیدم.والبته.پیش آمده.یک مطلب را چند بار برایم تعریف کنند.هر بار به مانند بار اول بخندم .واین برای سارا سواله؟ چطور اینجور می خندی؟عرض میکنم.خدا منو اینجور خلق کرده .میگه آره.به قول مامان کوچولو،مستُ شیدا
حس خوب.حس خیلی خوبی نسبت به اسلام آباد غرب دارم

کیهان دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 18:18 http://Mkihan.blogfa.com

سلام بر شما، حاج امیر کیهان برار جان

باشماق دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 11:50

سلام
میگم وقتی قند عسل را بغل می کنم
اینقدر ساکت و آرام می نشیند
پس از صدای قلب آرامش پیدا می کند
حیف که ملت ما خودشان را مقطوع الرسل کردند
و به جایش سگ و گربه پرورش می دهند و سلفی می گیرند

سلام برشما ، مهربان آقاجانِ آقای قند عسل
بله،اولین صدای دلنوازی که جنین می شنوه و احساسش میکنه؛و به عنوان یک موسیقیِ خوش آهنگ.به حافظه اش،میسپره....ضربان قلب مامانشِ.واسه همین که .وقتی دنیا میاد.در لحظه هایی.نا آرامی و بی تابی میکنه.پرستارها.تند .تند.لباس تنش میکن و
.رو دل مامانش می خوابوننش...
بله.آقای قند عسل هم از این جهت احساس خوبی دارن.هم اینکه،دل مامانش،به شما قرصِ و؛ایشان از آن دوران جنینی،در جریان هستند و
خدا شما رو به اتفاق همه ی عزیزان عزیزتون حافظ و نگهدار باشه

در رابطه با مقطوع النسلی ملت،
سالها زحمت کشیده شده.کشور ما جایزه جهانیِ کاهش جمعیت را گرفته و
لطفا مطالعه بفرماییدhttps://www.isna.ir/news/91052213507/%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%8A-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%87%D9%87-60-%D8%A8%D8%B1%D9%85%D9%8A-%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%DA%86%D9%87-%D9%85%D9%8A-%D9%83%D8%B1%D8%AF
والا ملت هم مانده اند،با کدام ساز مسئولین../تک فرزندی،دوفرزندی،هیچ فرزندی.ولی،بهتر آن است،زوجین کاری به سیستم معیوب مم،لکت دار/ی مان نداشته باشند و
صلاح کار خویش خسروان دانند..

.
.
.
میگم آقای امیر علی خان؟همساده بغلی.چند ماهه،مثلا ۶ ،هفت ماه.سگ آورده.
البته ۶/۷ماه پیش.بچه سگ بود.من از صدای پارس کردنش متوجه شدم.این زباله های قابل بازیافت رو،می برم تهه باغ.صداش میکنم،چطوری هاپو؟!کسری از ثانیه.با دوپارس جواب ام رو میده.
بین ما دوتا دیواره.ده متر فاصله.نه اون منو دیده،نه من اونو دیده.صداش تغییر کرده.واین به این معناس بزرگ شده.چند روز پیش.وقتی رسیدم پای بوته ی شقایقی که شکفته بود.یهو از اون مارهای بی آزار دیدم و...باتمام وجود فریاد کشیدم.
آقا این سگ خودش رو کشت.اونقدر پارس کرد.اونقدر پارس کرد.باورم شده بود .موش ام و ،کُورولیو به ام حمله کرده.http://www.negahmedia.ir/media/show_video/147912

سر آخر صداش کردم.هاپو.هاپوهامو باتوعم.من خوب ام ریساکت شد.
این طفلی تنهاست.البته مرغ و خروس و گاو،دوربرش هستند.پدر و مادر همسایه .واسه آب و دون حیوانات میان و
اینکه میگن،سگ حیوان بامعرفتیِ،باتوجه اینکه نه من اونو دیدم.نه اون منو.این هاپو نوبرِ.

سجاد دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 08:49 https://sadjadsadeghi.ir/

سلام
منم عاشق بچه ام
و عاشق مامانش که هنوز نیومده :دی
با توجه به عمق زن ذلیلی من احتمالا همچین کارهایی انجام بدم :دی
ای جااانم :)) درد و بلای مامان بچه هام بجونم الهی

سلام بر شما،گل پسر جان.
ایشلا که مامانش،زودی بیاد.
واین اسمش زن ذلیلی نیست که.به نظرم؛یک طرف وظیفه است.ویک طرف ام لازم و ملزمِ.که بچه درکنار والدینش.به تساوی و میزان و منطقی رشد کنه.
الهی بمونید برای همدیگه.

مهرداد دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 05:37

دلمون خواست
ببین بچه بیچاره رو چجوری گولش زدن

گولش نزده.ضربان قلب رو خیلی دوست دارن.دیدین؟بچه ها رو وقتی به کمر می بندن.بچه ها سر شونو بین دوکِفت،می چسبونن.بله،صدایِ،صداهایِ دنیا رو می شنوند

الهی که،خداوند دو دختر گل و
پسرِ گل تر بهتون ببخشه و
امید که پدرشوهر و پدرزن خوب و خوش اخلاقی باشیدو هوای دختر مردمُ داشته باشید،بچه ی مردمُ،بچه ی خودتون بدونید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد