طبیعت گیلان؛اثرِاستاد حبیب محمدی _(سال اثر؛۱۳۲۵)محل نگهداری؛ موزه رشت
.
.
.
خوب.الحمدالله حال و احوال باغچه سبز و گلِ :)
چهارتا نهال مرکبات و
دوتا توت و شاه توت هم کاشتم.
به سلامتی و خیر و خوشی...؛پری روز هم_جشن (عقد) نیکول کیدمنِ ولایت پدری مان بود .
به اتفاق باباجی ،تا حدودی علف های هرز باغ را،
از دور و اطراف دار و درختان و گل و گیاه و نهال ها؛ دور کردیم.
سالها پیش،آقاجان یک قلمه آلوچه ی جنگلی،از حیاط منزل عمه احترام آورد و؛در باغ پشتی _دومتر آنطرف طر از درخت بِه، به این"/ "حالت.به دل زمین فرو برد.
سالهای سالِ بعد،من از باغ پشتی،از همان قلمه ای که،واسه خودش به قولی درخت زیبا و خوش حالتی شده بود،یک قلمه آلوچه ی جنگلی آوردم و ؛درباغ پشتی اینجا_دومتر آنطرف طر از درخت انار و چهار متر اونطرف طر از درخت به_به همان حالت،به دل زمین فرو بردم.تصویر بالا،ریزخُولی=آلوچه ی ریز،محصول همان قلمه است.ولیکن از بس ترش و به قول اجی،ظلمات است.با یک لیوان قند و یک لیوان شکر،پختم شان و ،دلتان نخواد =رب آلوچه ی ترش و ملس ی شده است؛ که نگو؛)