نه که حرفی نباشد؛ اتفاقاً حرف بسیار است ،...ولی خوب ؛از شما چه پنهان که ؟! زورمان به سکوتی که گویاییِ مان را مُهر و موم نموده است ؛نمی خواهد! که برسد!.
ولیکن جاى شما سبز؛ وی با چوب دستِ (وی به مادربزرگش کشیدهااا.آن مرحوم همیشه با چوب دست می چرخید:) شبانی ؛ در باغ تخیل می چرخد و
مطیع و شاکر است .
.
.
(دایی کوچیکه)
(از سمت راست؛چوپان،مردشریف،دادا)
***دیگه چی؟!
دیگه اینکه؛
الحمدالله برداشت شالی بخیر و خوشی سپری شد و...شالیزارها برای سبز شدن (برداشت راتون=شابج)بوته های شالی؛آبیاری شدند...
***دیگه؟!
دیگه به قول جناب سپهری:
زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست!
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نیست!
اضطراب و هوس دیدن و نادیدن نیست!
زندگی خوردن و خوابیدن نیست!
زندگی جنبش جاری شدن است!
زندگی کوشش و راهی شدن است
از تماشاگه آغاز حیات، تا به جایی که خدا می داند . . .
دیگه چی؟!
دیگر اینکه؛سلام؛ سلام می کنم به شهریور،به تاکستان ها،به دو حبه های شانی...
***
دیگر اینکه؛
و