<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

و بودن چه هراسناک شده . . .



 تنها یک ورزا در میدان بود

نیزه بر تن
هجوم می‌برد
بر خلق.
خون می‌چکیدش قطره قطره
و آرام نمی‌گرفت.
با شاخ می‌کوبید به دیوار شهر
شهر فرو می‌ریخت و فرو می‌ریخت. 
من نیزه‌ای زدم،
و مرگ چشمانم را بست.

تاریک بود
و تگرگ
سردرختی‌ها را می‌ریخت. . .


.

.

.


گفتی: «من در خودم می‌دوم
که آتش را خاموش کنم.»
و باران اریب به پنجره می‌زد

گفتم: «قشنگ چه شکلی‌ست؟
مادرت شبیه کیست؟
می‌خواهم وقتی چشم باز می‌کنم صبح
ببینم که در آینه می‌خندی.

یک چیز در این دنیا هست که چرا ندارد
دلیلش را نپرس
جبران ندارد نور
من برای خودم به تو گل دادم
مافاتی نیست
بازنده ندارد این قمار
می‌فهمی؟
اشک دارد و دلتنگی و انتظار.»

باران به پنجره می‌زد
اریب نگاه می‌کردم
چشم‌هات،
خدای من!
تمام صورتت خیس بود.
زیبا و خیس.