<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

دل من،انار هزار دانه ای است،..


 من تمام بهار را جوانه زده ام

گل داده ام
به بار نشسته ام
تا ته پائیز

انار شده ام ...




به اتفاق؛بشنویم



  

نظرات 7 + ارسال نظر
صحرا شنبه 7 آبان 1401 ساعت 05:24 http://Sahra95.blogsky.com

این پاییز از اون پاییزاست
خدا یار همه مون باشه توی این پاییز سرخ و سیاه...

...
الهی آمین.الهی آمین و الهی آمین...

َAmir جمعه 6 آبان 1401 ساعت 15:54 https://amirdreamlife.blog.ir/

سلام
خوبین؟ چه خبر؟ نبودین یه مدت


خوشحالم که برگشتین ": )

سلام علکیم آقای امیر عزیز و گرامی،
خیلی ممنون از احوالپرسی ها و معرفت شما،
شکر؛من می گم خوبم،اطرافیان میگن چرا اینجوری شدی؟!/پس رنگ رخساره خبر میدهد که
خبر سلامتی،اینجاییم و دور از رشت قشنگ،
لازم بود با مهتاب تنهاباشم.
قربان محبت شما.حضورشما هم همیشه باعث خوشحالی و یادآور گل دخترجانِ

باشماق چهارشنبه 4 آبان 1401 ساعت 21:41

با درود و تشکر
مقاله های خوبی بود
باید آن مصاحبه را هم گوش دهم باید خیلی جالب باشد

درود سپاس از توجه ی شما

باشماق چهارشنبه 4 آبان 1401 ساعت 17:02

با درود مجدد
این آقای دکتر مهندس فروش اینترنتی هم دارد
این قند عسل که پیش ما می آید
همه لش بغل من هست و دو قدم راه که بره می ایستد و دو دست را بالا می گیرد
تنبل خان است دیگه
از طرفی مسیر بالا و پایین است او را که پارک می برم و می آورم به زانو فشار می آید
به طوریکه الان عملا دو زانو نمی توانم روی زمین بنشینم
تازگی ها هر که در یزند و یا زنگ بزند میگه
کی بود ؟

https://pegahmagazin.ir/last/641-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D9%83%D9%8A%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%81-%DA%AF%D9%8A%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%8A%D9%8A-%D8%A7%D8%AB%D8%B1%D8%A7%D8%AB-%D8%A7%D8%B9%D8%AC%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%B4%DA%AF%D9%8A%D8%B1%D9%8A-%D9%88%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%A8%D9%8A%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%8A%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF.html

درود بر شما،
لطفا این لینک رو مطالعه کنید.آدرس و شماره تماس در صفحه درج شده است.می تونید هماهنگ کنید.از اینجا تا تهران همه اش چند ساعت فاصله اس.بیخال اینکه خواهر خانوم تون تشریف آوردن،بجای قم ،تشریف بیارید رشت و خواهر امام را هم زیارت کنید و سری به بیستون و دانای علی و آقای دکتر بزنید.
"کی بود؟!"
الهیآقایِ قند و عسل جان
خدا دامن همه آرزومندانُ سبز کنه الهی
17 سال پیش،دکتر گفت بغل گرفتن بچه و دو و چهار زانو نردبان و پله و پیاه روی ؛ممنوع.گردن درد و زانو درد داشتم.
ولی خیلی خوش ام میاد،بچه ها دست ها شونو به معنای بغل ام کن/برای آدم باز میکنن.یاد جناب H.K و شهیاد قنبری بخیر.
کی بود؟!

یک زن چهارشنبه 4 آبان 1401 ساعت 16:11 http://radepayeman.blogsky.com

آواز ترا طبع دل ما بادا

اندر شب و روز شاد و گویا بادا

آواز خسته تو گر خسته شود خسته شویم

آواز تو چون نای شکرخا بادا
.......................
عزیزمی

بابت نظرات بزرگ منشانه و رمز سپاسگزارم.منت بر سرم گذاشتید.

به به !
فدای شما بشم من
عجب رباعی ایخیلی ممنون و سپاسگزارم از شما بلامیسر
"تی بلامیسر"در زبان مادری ما،یعنی خیلی عزیزمیدجان قوربان.

باشماق چهارشنبه 4 آبان 1401 ساعت 13:39

با درود
اما من از همراهی خودم اصلا خسته نیستم
تازه خیلی هم رفیق و همپایه هستیم
فقط بعضی وقتا که زانوش درد می گیرند از من عقب می ماند

درود بر شما
برگردین و دستش رو بگیرید؛گوشه و کناری؛نفسی تازه کنید؛براش پماد گیاهی دست ساز بخرید.
مردشریف از دوست کرمانشاهیش خرید.رشت تشریف آوردین سمت دانای علی ‌،یه داروخونه ی گیاه پزشکی هست.ایشان هم مهندس اند و هم دکتر و محقق و انسان شریف.می تونید آخرین و جدید ترین آزمایش کلی تونو با خودتون ببرید.البته نبرید هم.ایشان بدون پرسش بهتون میگه چی ب چیه.من همراه عزیزی رفتم و
بودم و دیدم و شنیدم،که چقدر ایشان باسواد اند و تشخیص شون مو نمی زنه.

واما خودم و همراهم؛اون که استعاره بود.
وخوب.

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده‌ ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌ روم آخر ننمایی وطنم
مانده‌ ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بودست مراد وی ازین ساختنم
جان که از عالم علوی ست یقین می‌ دانم
رخت خود باز برآنم که همان‌جا فکنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته‌ اند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پروبالی بزنم
کیست در دیده که از دیده برون می‌ نگرد
یا کدامست سخن می‌ نهد اندر دهنم
کیست در گوش که او می‌ شنود آوازم
یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دل آرام نگیرم نفسی دم نزنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد در وطنم
می وصلم بچشان تا در زندان ابد
از سر عربده مستانه به هم درشکنم
تو مپندار که من شعر به خود می‌گویم
تا که بیدارم و هوشیار یکی دم نزنم
شمس تبریز اگر روی به من بنمایی
واله این قالب مردار بهم در شکنم

باشماق چهارشنبه 4 آبان 1401 ساعت 13:35

با درود
در مسیر شما یک وانت نیسان دیدیم پر انار
هر کدومشون به اندازه یک طالبی پوست سفید
اما نیایستادیم تا بخریم
چه صفا و صمیمیتی در آنجا بر قرار بود که حال آدم را خوب می کرد
رفتیم دنبال یک جایی که بشود یکساله اجاره کرد
گفتند اینطوری اجاره پیدا نمی شه که مثلا ۲۰۰ پول پیش بدهید و ماهی سه میلیون هم کرایه
اینجا شبی یک میلیون اجاره می گیرند برایشان صرف ندارد یکساله کرایه بدهند
اینجا بود که دلم بحال شمالی های مستاجر سوخت
*****

درود بر شما،
بله، انار های اینجا و رود بار پوست سفید و سبز اند.

الحمدالله که بهتون خوش گذشت
ان شاءالله که یک جایی رو خریداری کنید

امیدوارم مستاجرها صاحب خونه شن.
چوپان می گفت،یکی از آشناهاش،نتونست به پول پیشش اضافه کنه؛جمع کرد رفت روستای پدریش،
خوب.حالا ایشان می تونه با وام روستایی روی زمین پدریش خونه بسازه،
البته.تا انجایی که من میدونم و شما؛ وام به روستایی ها تعلق نمی گیره.چون رئی*س شو*را،بخش دار و مسکن و شهر سازی و..مهر و امضاءشُونو گذاشتن واسه پایخت نشین ها، ودیگر شهرهای کشور؛ که فیش و ضامن و شیرینی /دارند.
ممنون از دلسوزی بحق تون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد