گفتم؛
دلگرمی های تو
بال های منند
چیزی بگو
گاهی چنانم بی تو
که عبور گربه ی لاغری از کنارم
نگرانم می کند.
بعد مکث کردم؛آن وقت دست گذاشتم روی قلبم؛با موش مردگی به اش گفتم؛ برات معنی کنم؟!
می بینید؟! چگونه؟!نگاهم کرد:))
خدایا پناه و توکل به خودت.