<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

پناه بر خدا


 


صبح امروز مِه قشنگی پایین آمده بود.


بوته های سیب زمینی ترشی گل داده اند.


پرنده ها،بوی ازگیل پخته توی باغ پیچاندند.


مامان گفت خوب نیستم.


باد شدید ی شروع به وزیدن گرفت...


قیمت آهن و پیچ و مهره  و

ورقِ شیروانی  هم بالاتر کشیده ...


درختِ قطره طلا چند تا شکوفه ی خوشگل داده.


آقاجان می گه،چرا سوسن نمی خونه؟

اجی می پرسه چی بخونه؟

گفت،خوش بحال دیوونه،بعد به اش لبخند زد و

اجی چشم غره زد..، ،آقاجان سرچرخاند و

به من/من غش کردم.


خانم فرخی گفت،زنگ بزن به خواهرت .

گفتم من خواهر ندارم.(بالحن اونی که تو نون خِ می گفت،بخونید)

گفت آخی.

داداش چی ؟


همین الان،چوپان وسط حال خوابِ و خُر و پف می کنه،

بخدا.


من هنوزم خواب می بینم.


:)


اون گنجشکه،خیلی قشنگی رو شاخه  کز می کنه.


تا هر کجا دل ام خواست، می خوام لپ اش رو بکشم.


دلم واسه نوشته های خانم معلم تنگ شده.

مثلا اینجوری:


"عزیزدلم 

تابستان چهل سالگیم چه تابستانی بود"


یا مثلا اینطوری:"دلم برایت تنگ شده. کاری نمی کنم. فقط زل می زنم به در و دیوار ،  امشب خسته شدم از کار کردن. من آنقدر تنبل شده ام که نمی توانم در خانه کار کنم. هدفونم را گذاشتم تا فقط صدای تو بپیچد در گوشم و انرژی داشته باشم برای غذا درست کردن ، شستن و روفتن."


یا مثلا:"از جلوی شهربازی سابق توی چمران رد شدم، پائیز افتاده بود به چنارهاش که کنار اتوبان ایستاده بودند. چمنهای زیرشان پر بود از برگ های زرد و نارنجی

نبودی کنارم بهت بگم

نیگا نارنجیا رو"


عروسی باغِ.

کاراکتر مژگان رو،توی این سریال دوست دارم.ژی لا بازیگر قابلیِ،خیلی . . .



ازپاافتاده،

 کم توان،

 فرسوده،

 کوفته،

فگار،

مجروح،

درمانده،

زله،

عاجز،

کسل،

 مانده،

 بی طاقت،

 وامانده=خسته=

خسته ی خسته ام.