<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

فراز ششم


اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَلِیلا مِنْ کَثِیرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَةٍ وَ غِنَاکَ عَنْهُ قَدِیمٌ وَ هُوَ عِنْدِی کَثِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسِیرٌ


خدایا من اندکی از بسیار را از تو می خواهم و نیاز من این چیز کم، بسیار بزرگ است در حالی که بی نیازی تو از آن دیرینه است در عین حال آن چیز نزد من زیاد است و بر تو هموار است و آسان. . . 

 

 


شب های ماه مبارک ،به اتفاق نانا این دعا را از رادیو گوش می کردیم.

نانا تسبیح به دست،زیر لب زمزمه می کرد و با پشت دست استخوانیش/اشک هاشو پاک می کرد.

من خیلی غصه ام می گرفت.یعنی هزار و چند سال دلتنگ می شدم و

در گریستن همراهیش می کردم.

می گفت،تو گریه نُکن جی جای جان.

اونوقت من بین اشک و لبخند،گازواچئی میشدم.تصور قیمه کردن جی جای.لب لوچه ی صاحب جی جای.تابه و بخار و بوی گند جی جای.سر درآخر بردن .که تیفاله چی؟! و آنوقت فیس تو فیس شدن با ورزا جی جای.

من بین  گریستن و خندیدین.جفتش را انتخاب می کردم.آن هم سر گوش دل سپردن،به دعای افتتاح.


آقاجان قصاب بود.

گاهی.دل و جگر و قلوه را که می آورد خانه،تا برای خورش خردشان می کردن و به تابه ی پیاز داغ اضافه می کردند و

ده دقیقه بعد،یک قاشق،سبزیِ قرمه سبزی با نمک و فلفل سیاه به اش می افزودن،...

همان موقع خُرد کردن،ما می پرسیدیم،چی ین اینا؟می گفتند،جی جای جان.

دل و  جگر و قلوه و  جگر گوشه =ست کامل  =جی جای جان" گویند.

القصه.من ماه رمضان های نیم اول سال را به خاطر ندارم.در خاطرم.نیمه ی دوم سال=ماه رمضان است.ولیکن همین چند روز پیش گفتم،داریم به ماه رمضان نزدیک می شیم.الاایهال کدام سال؟رمضان در آذر ماه بود ؟! ما و ماهِ مجرد آسمان. در همان سال ها سیر و سیاحت می نمودیم.

بگذریم.

لطفا غروب  زمین را از پشت ماه تماشا کنید.

خوب؛من از این همه کوچکی" ما " پناه بردم و گریستم؛اللّٰهُمَّ إِنِّى أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِکَ وَأَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّکَ،...در ذهنم پلی شد.

دوستانِ جان.با تقدیر و تشکر؛برای ما دعا کنید لطفا.