<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

سر پل


 پری روز( عصر)

سوار بر یشمی شدیم و

الهی به امید تو

 خونه باغ رُ

 به مقصد رشت ترک کردیم.

ابتدا؛ 

مامان و سارا رو سر کوچه پیاده (که همراه مردشریف و چوپان و عروس ها و آقای برادرزاده،برن عروسی ناهید/دخترِ دختر دایی نساء) نمودیم و به سمت درمانگاه پیچیدیم.


 

 

.

دل ام برای حس و حال خوبِ اینجا  و  دکتر و بچه ها_خیلی تنگ شده بود.خیلی . . .



پ.ن
هرچقدر رفتنی خوش خوشانمان بود.برگشتنی گریستن و تاسیان مان بود...

ام شب ام،
مامان اینا یلدایی رفتن.
البته من ام دعوت بودم. گفتم نمی یام.مامان کج کج نگاه کرد.گفتم از طرف ام عذرخواهی کنید...ولیکن همون جمعی که رفتن عروسی=رفتن یلدایی و
من نرفتم.
ام روز،
از تو بالکن درفک برفی نمایان بود .بسی خوش خوشان مان شد.