همین

میان خواب و بیداری

زمانی هست عارف را

که هم فیض دل شب،

هم صفای صبحدم دارد

غزل شماره ۲۹۲۰

پ.ن

۲_پ.ن

بعضی بشنویم ها رو میشه هزاران بار شنید.

Madar Baran چهارشنبه 6 اردیبهشت 1402 ساعت 07:23

نظرات 3 + ارسال نظر

صحرا

سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1402 ساعت 12:37 http://Sahra95.blogsky.com

چقدر گوش نواز

ممنون از توجه تون بلامیسر

باشماق

پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1402 ساعت 05:26

با سلام
پله را زیاد بالا پایین شدن خوب نیست
زانوم الان وضعش خراب است
قند عسل را مامانش امروز باغ وحش برده بود
بعد هم برای خرید پرده به بازار رفتند
نزدیک ده شب اومدند
پاک قاطی کرده بود هی الکی جیغ می زد
البته من خودم را به خواب زدم که سراغم نیاید

سلام بر شما
بله،فرمایش شما صحیحِ.ولی چه کنم که این عادت از بچگی باهامه.
خدا وکیلی به تصویر کشیدنِ قند و عسلِ ز بازار و باغ و وحش برگشته ()...یه طرف.
شمایی که خودتونُ ب خواب زدین،طرفی دیگر
خدایا شکرت.

باشماق

چهارشنبه 6 اردیبهشت 1402 ساعت 15:40

سلام
خوب بود
من که ساعت نه و نیم تا ده شب از کودکی تا کهنسالی رعایت این ساعت خواب را کرده ام البته زمستان دیگه ساعت هشت شب می خوابم
صبح هم همان سه و سه و نیم بیدار می شم ولی
ساعت پنج دو باره می خوابم تا تقریبا هفت
ترانه اش هم خوب بود البته خواننده اش یک ته صدایی دارد

سلام بر شما
خیلی ممنون از نظر لطف تون
الهی که ۱۲۰ سال ،خداوند عمر باعزتِ توام عاقبت بخیری بهتون ببخشه.عروسی قند و عسل و خانم خانومآ کلی شاباش ببخشین
والا منم بیشتر شبها همین ساعتی که ایشان فرمودن،خوابم می بره.بعضی وقت ها که بیدارم،قطعا اجبارِ دادایِ
_خوبه که تا ساعت هفت، استراحت می کنید .من دیگه نمی خوابم. همون وقت که بیدار میشم؛میام پایین،توپذیرایی،قدم می زنم.بعد تا پله ی دهم می رم،برمیگردم،هی میرم،بر میگردم.
بین همین رفت و آمد ها،یاد قند و عسل پله ی های خونه تون افتادم.